حالت سیاه
07-05-2024
Logo
تفسير مطول – سوره نساء 004 - درس(17-69): تفسير دو آیه 33 – 34، درجه برتری و زن نیک
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله ی بندگان صالح خود قرار بده.

پیامبر علیه الصلاة و السلام دستور داده با هم برادر باشیم :

imageبرادران گرامی با درس هفدهم از دروس سوره ی نساء و آیه سی وسوم در خدمت شما هستیم که خداوند متعال می فرماید:

﴿ وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً ﴾
(و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه شما [با آنان] پيمان بسته‏ ايد بر جاى گذاشته‏ اند براى هر يك [از مردان و زنان] وارثانى قرار داده‏ ايم پس نصيبشان را به ايشان بدهيد زيرا خدا همواره بر هر چيزى گواه است)

موالی جمع مولی است. و مولی در این آیه کسی است که در شرایط استثنایی با او محبت داشته باشید. مولی در لغت بنده یا سرور است. از واژگان اضداد است. مثل اینکه بگویید: شری یعنی باع و اشتری، فروخت و خرید، می گویید: یا مولای رو به خداوند متعال و رو به برده ی خود می گویید: یا مولای، به معنای اینکه او برده و مال شما است. اما وقتی پیامبر علیه الصلاه و السلام به مدینه آمد میان مهاجران و انصار برادری برقرار نمود. یاران ایشان دو تا دو تا با هم برادر شدند. این برادری به معنای روابط بسیار محکم است. یعنی این برادر با آن برادر همکاری می کنند. خیرخواه هم هستند. هم را یاری می کنند. در صلح و آشتی با هم یکی هستند. از هم ارث می برند. در یک مرحله ی معین از هم ارث می برند. بنابراین برخی گفته اند: این فقه استثنایی است، خداوند عزوجل می فرماید:

﴿ وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ ﴾
(براى هر يك [از مردان و زنان] وارثانى قرار داده‏ ايم)

یعنی هر کدام از شما ای مومنان وارثی دارید یعنی برادر دینی دارید و من امیدوارم هر برادر بزرگواری در این مسجد برادری برگزیند. حداقل کار این است که پیگیر حضور وی باشد. چقدر زیبا است برادر بزرگواری با شما تماس بگیرد و بگوید: شما در این کلاس نبودید. ما نگران تو بودیم. اوضاع بر وفق مراد است. از او دلجویی کنید. او را ببینید. به دیدن شما بیاید. خیرخواه او باشید. خیرخواه شما باشد. به همدیگر قرض دهید. با هم مشورت کنید. همدیگر را یاری کنید. پیامبر علیه الصلاة والسلام دستور داده با هم برادر باشیم. پیامبر چنین کرد. اگر کسی از شما برادر مومنی برگزیند درقبال او و اوضاع او مسئول است. از نظر سلامتی خوب است. شاید پزشکی را به او معرفی کنید. متخصص بیماری او باشد. آیا متاهل است. مشکل خانوادگی دارد. مشکل اجتماعی یا مالی دارد. این ایمان است. هر کدام از شما مسئول برادرش باشد. این روش، روش پیامبر علیه الصلاة و السلام بود.

دو برادر در زمان پیامبر از هم ارث می بردند و این حکم استثنایی بود:

وقتی پیامبر به مدینه آمد میان یاران خود برادری برقرار نمود. انصاری ها را با مهاجران برادر نمود. اما این برادری به درجه ای رسید که انصاری به برادر مهاجرش بگوید: من دو خانه دارم یکی از آن تو باشد. و دو مغازه دارم یکی از تو باشد. دو باغ دارم یکی را به تو می دهم. به همین جا فقط، بلکه برادران به خاطر خدا همکاری، همیاری، وخیرخواهی، بخشش و دید وبازدید می نمودند. به خاطر خدا محبت داشتند. این حکم استثنایی بود. دو برادر در زمان پیامبر از هم ارث می بردند. خداوند فرموده است:

﴿ وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ﴾
(و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان بر جاى گذاشته‏ اند براى هر يک [از مردان و زنان] وارثانى قرار داده‏ ايم)

یعنی سهم این برادر را از میراث که یک ششم بود، بدهید اما این آیه با آیه ی کریمه ی زیر منسوخ شد:

﴿ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ ﴾
(خويشاوندان [طبق] كتاب خدا بعضى [نسبت] به بعضى اولويت دارند)

[انفال: 75 ]

این حکم استثنایی است. سخن خداوند چگونه است:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد در حال مستى به نماز نزديک نشويد)

[نساء: 43 ]

این یک حکم استثنایی است سپس شراب به طور کامل هم در میان نمازها و هم در حین نماز حرام گردید.

اصل كلمة (قوَّام) :

خداوند متعال می فرماید:

﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً ﴾
(و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه شما [با آنان] پيمان بسته‏ ايد بر جاى گذاشته‏ اند براى هر يك [از مردان و زنان] وارثانى قرار داده‏ ايم پس نصيبشان را به ايشان بدهيد زيرا خدا همواره بر هر چيزى گواه است)

image این یعنی مسلمانان به اصول خود پایبند هستند. شما وقتی با برادری بر یک شرط توافق می کنید بر اساس کتاب خدا باید آن را انجام دهید:

﴿ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً ﴾
(پس نصيبشان را به ايشان بدهيد زيرا خدا همواره بر هر چيزى گواه است)

برادران، به آیه ی بعد می پردازیم. این آیه یک اصل در روابط زناشویی است. خداوند می فرماید:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

قوامون مفردش قوام است. قوام صیغه ی مبالغه است. نمی گوییم قائم: بلکه می گوییم قوام، مثلا کسی که یک بار می بخشد غافر نام دارد اما کسی که گناهان زیادی را می بخشد نامش غفار بر وزن فعال است. این صیغه مبالغه است. قوامون از قائم یعنی سرپرست شبانه روز این خانواده است. برای تامین روزی اش تلاش می کند. برای حفظ همسر و فرزندانش در برابر هر گونه مشکلی تلاش می کند. دانش، اخلاق، و تربیت و فرزندانش را نگه می دارد. کلمه ی قوام یعنی هرگز استراحت نمی کند. یک نکته ی دقیق وجود دارد که خلیفه عمر رضی الله عنه به آن اشاره می کند و می گوید:
از هیچ کدامتان بهتر نیستم اما از همه ی شما مسئولیت سنگین تری دارم. در حقیقت با مفهوم اسلامی صحیح، پدر صابخانه است. از هیچ کدام از افراد خانواده بهتر نیست. اما از همه مسئولیت سنگین تری دارد. باید برای کسب روزی حلال تلاش کند و چقدر سخت است که روزی حلال کسب شود.
باید به خانه بازگردد. باید به همسر وفرزندان و سلامتی آنان و علم وتحصیل و تربیت و اخلاق و دین و نماز آنان توجه کند. این پدر در اصل، پدر بودن، مسئولیت بزرگی است.

درک اشتباه از کلمه ی (قوامة):

هنگامی که خداوند متعال می فرماید:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

یعنی آنان بدون خستگی از هر جهت به کسب روزی می پردازند. به نگهداری از خانواده و حفظ اخلاق و نهادینه کردن ارزش ها و پیگیری تحصیل فرزندان و توجه به همسر می پردازند. کلمه ی قوامه به معنای بسیار اقدام کننده است یعنی تا زمانی که فرزندان خود را در مقام والایی نبیند آسوده نمی گیرد. تا زمانی که همسر خود را خداشناس و پایبند نبیند آسوده نمی گیرد. این معنای قوامه است.
imageاما با تاسف شدید کسانی هستند که قوامه را به معنای قوی تر بودن مرد از زن دانسته اند. می تواند او را خوار کند. طلاق دهد. به کار بگیرد. او را تحقیر کند. این ها هرگز معنای قوامه نیست. زیرا مسلمانان قوامه را به عنوان برتری درک کرده اند. آن را زور و اجبار و خوار کردن و تحقیر نمودن درک کرده اند. بنابراین زن از دایره خارج شده است. و دو به یک به نفع شوهر شده است. قوامه رحمت است. علم و بخشش و تلاش فراوان است. بیدارخوابی به نفع خانواده است. قوامه به معنای نگران سرنوشت فرزندان بودن، تلاش کردن، صرف وقت و مال وعلم برای فرزندان است. اگر شوهران قوامه را چنین درک کنند در بالاترین مرتبه از خانواده شان خواهند بود. اما شوهرانی که فکر می کنند قوامه به معنای لذت جستن از زن و برتری جویی بر او است. اینکه مرد بنشیند و آسوده باشد و زن کار کند و بويژه در برخی از مناطق که شوهر هیچ کاری نمی کند و زن می رود و کار می کند و تلاش می کند و درو می کند و شیر می دوشد ولی شوهر راحت در خانه می نشیند، این قوامه نیست :

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

شاید کسی از ما فکر کند که قوام سرپرستی شوهر بر زن است ، خیر، سرپرستی شوهر بر زن، پدر بر فرزندان، برادر بزرگتر بر خواهرانش، و هر مومن بر کسانی است که خداوند او را مسئول آنان قرار داده است. شما برادران خردسالی دارید. شما قیم آنان هستید. شما خواهران مجردی دارید شما سرپرست آنانید. باید مراقب آنان باشید. اکرام کنید. تا به خدا نزدیک شوند. این قوام به معنای قوام فقط شوهر بر زن نیست بلکه به معنای سرپرستی او بر کسانی است که خداوند مسئولیت آنان را بر عهده ی او گذاشته است. بر برادران خردسال و خواهران خردسال و بزرگسال و کسانی که خداوند او را مسئول آنان نموده است.

وجود یک تصمیم گیرنده در هر موسسه ای هر چند کوچک، ضروری است:

imageگفته است:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

ارزش تمام افراد خودرو یکسان است. اما باید یک راننده داشته باشد. ارزرش همه یکی است. به خانواده ی ایده آل بنگرید. پدر سر کار است. مادر غذا می پزد. پسر وسایل را از بازار می آورد. دختر خانه را تمیز می کند.
در ساعت دو پس از ظهر چهار نفر بر سر یک سفره اند و در یک مکان و در یک جایگاه ارزشی و محبت متقابل و اخلاص به یکدیگر هستند. تقسیم کار به معنای نقص ارزش انسان نیست. خانواده مسلمان است. همسر، پسر، دختر، خواهر، اگر در خانه باشد ارزش ها یکسان است. اما هر کس نقشی دارد. اگر خداوند فرماندهی را به عهده ی یکی از افراد این خانواده قرار داده، باید اطاعت شود. در هر موسسه ای، خودرویی یا کاری باید یک تصمیم گیرنده باشد.
خداوند سبحان شوهر را تصمیم گیرنده قرار داده است. شاید در یک پادگان نظامی باشیم که درجات زیادی دارد. دو رتبه ی کاملا مساوی وجود دارد ناگزیر باید یکی از آن ها در این گروه رئیس باشد، هرگز، در این لحظه باید قدیمی تر را جست. شاید دو درجه یکی باشد. اما ناگزیر یکی قدیمی تر است. یا نشان هایش بیشتر است. شخص قدیمی تر فرماندهی را بر عهده می گیرد. در اسلام یک نظام وجود دارد. این خانواده محبت دارد. دوستی دارد. تبادل و خیرخواهی و عشق وجود دارد. اما باید یک نفر تصمیم گیرنده باشد. اگر گفت خیر یعنی خیر.
برادران، از جمله شکایات مسلمانان این است که اکثر خانواده ها ، تصمیم گیرنده ای ندارد. روابط روشن نیست. سخن شوهر انجام نمی شود. گاهی همسر حرف آخر را می زند:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

فرماندهی از آن مردان است. اما میان آنان و زنان چند درجه تفاوت است؟ یک درجه.

﴿ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ ﴾
(مردان نسبت به آنان یک درجه بالاتر اند)

[بقره: 228 ]

قوامه یک درجه است و آن سرپرستی است :

imageپناه بر خدا، برخی از شوهرها فکر می کنند، شوهر همه چیز است و همسر چیزی به حساب نمی آید این قوامه نیست. قوامه یک درجه است و آن درجه ی سرپرستی است. شوهرانی را فرستاده ام تا با همسران خود مشورت کنند. خداوند می فرماید:

﴿ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ ﴾
(و به شايستگى ميان خود به مشورت پردازيد)

[طلاق: 6 ]

یعنی به همدیگر دستور دهید. از همدیگر مشورت بگیرید. دیدگاه زن را بپرسید و او دیدگاه شما را بداند. اما تصمیم نهایی را شما بگیرید. آیا خداوند نفرموده است:

﴿ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ ﴾
(در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن)

[آل عمران: 159 ]

چه فرمود: اگر اراده کردید.

﴿ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ﴾
(و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن)

یعنی شما یک جلسه مشورتی تدارک ببینید و از یاران خود درباره ی همه چیز مشورت بگیرید اما تصمیم نهایی با شما است. شوهر نیز گاهی از همسر خود می پرسد و مشورت می گیرد و از پسر و دختر خود نظرخواهی می کند اما در نهایت خودش تصمیم می گیرد. اگر بگوید: آ ری یا خیر، همان می شود:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾
(مردان سرپرست زنانند)

خداوند مرد را به دلیل کسب روزی وهزینه و سرپرستی بر زن برتری داده و زن را به دلیل آرامش بخشی به او، بر وی برتری داده است :

این با، بای سببی است.

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ﴾
(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده است)

imageتکرار می کنم: این عبارت (برخی بر برخی دیگر) معانی بسیار دقیقی دارد. او از زن برتر است چون تصمیم گیرنده است. چون کسب معاش می کند. چون از خانه بیرون می رود. اصل بیرون رفتن او از خانه است. اما زن از او برتر است چون به او آرامش می بخشد. باید به خانه برگردد تا خانه را مرتب بیابد. تا همسرش را منتظر خود ببیند و او را آراسته برای خود بیابد. تا غذای خود را آماده یابد و فرزندان را در وضعیت مناسبی مشاهده نماید. تا سرویس های خانه را تمیز بیابد. او آرامش مرد است. انسان بسیار خسته می شود. اما وقتی در خانه آرامش می یابد و همسری مخلص می بیند که به خودش فرزندانش و خانه اش اهمیت می دهد. اولین عبادت زن توجه به شوهر و فرزندانش است:

((اعلمي أيتها المرأة، وأعلمي من دونك من النساء أن حسن تبعل المرأة زوجها يعدل الجهاد في سبيل الله))
((ای زن بدان، و زنان دیگر بدانند که حسن شوهرداری زن مانند جهاد در راه خدا است))

[ روایت منقول ]

اگر خداوند مرد را به دلیل کسب روزی و هزینه ی اموال و سرپرستی برتری داده است، زن را نیز به دلیل آرامش بخشی به مرد، برتری داده است. معنای آرامش یعنی اینکه مرد نواقص خود را با همسرش کامل می کند. احساس والا، قلب بزرگ، عواطف فراوان، عشق در مرد محدود است و مرد مومن این ها را در زن مومن خود می یابد. پس زن آرامش مرد است. او مسئولیت نیز دارد. او به خانه و فرزندان و شوهر می رسد. او می گیرد و نمی دهد. زن باید بگیرد و بدهد اما گرفته و نداده است.

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ﴾
(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند)

تفاوت بزرگ در مقایسه ی میان میزان ایمان زن و مرد :

کسب مال بسیار سخت است. کسب روزی حلال بسیار بسیار دشوار است. زندگی نبردی برای کسب روزی حلال می باشد. شما خوراکی، نوشیدنی، لباس و سوخت و دارو برای فرزندان بیمار و نیازهای ضروری زندگی می آورید شما تلاش فراوانی می کنید. وارد رقابت با دیگر مردم می شوید. با سختی ها و دشواری ها رو به رو می شوید. اگر میان میزان ایمان زن با ایمان مرد مقایسه کنیم تفاوت بسیاری خواهیم دید، زن:

(( إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا، وَصَامَتْ شَهْرَهَا، وَحَفِظَتْ فَرْجَهَا، وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا قِيلَ لَهَا: ادْخُلِي الْجَنَّةَ مِنْ أَيِّ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ شِئْتِ ))
((اگر زن پنج وعده نمازش را بخواند و ماه رمضان روزه بگیرد و حفظ عورت نماید و از شوهرش اطاعت کند به او گفته می شود: از هر در بهشت که می خواهی وارد شو))

[احمد از عبد الرحمن بن عوف ]

چهار بند، من باورم این است که شوهر صد هزار بند در اختیار دارد. باید چشم پوشی کند، درآمدش را حلال کند و در خرید و فروش صادق باشد، خیانت، دروغ، فریب به کار نبرد. از تمام روابط رباخوارانه دوری کند. ده ها راه وبلکه صدها راه پیش روی او است بلکه هزاران حکم شرعی وجود دارد که باید انجام دهد. از آن گذشته باید به فرزندان وهمسرش، به تامین نیازها، سلامتی، تربیت، ایمان، ودینشان توجه کند :

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ﴾
(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند)

بنابراین چرا اعتراض می کنند؟

﴿ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ﴾
(مرد دو برابر سهم زن دارد)

[نساء: 11 ]

زیرا مال بدست می آورد و هزینه می کند و مهریه می دهد و زن در خانه می نشیند و فرزندان را تربیت می کند و مهریه می گیرد و مسئول نیست که چیزی به شوهرش بدهد حتی اگر ثروتمند باشد. شوهر می دهد و او می گیرد. طبیعی است که:

﴿ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ﴾
(مرد دو برابر سهم زن دارد)

[نساء: 11 ]

قرآن کریم نقش های مرد و زن را ترسیم کرده که اگر به آن احترام گذاریم نتیجه ی خوب آن را می بینیم :

اما مشکل این است که اسلام یک برنامه ی کامل است. اما اگر بخواهیم برخی از اصول اسلام را بگیریم و از زندگی معاصر که اسلام جزئیات آن را تدوین نکرده نیز برخی از اصولش را بگیریم به مشکل بر می خوریم. زنی که کار می کند و ساعت دو به خانه باز می گردد نا ندارد و اعصاب او خرد است. مانند مرد از مشکلات کار خسته است. از رقابت و مسائلی که باید چاره جویی کند، رنج می برد. از برخورد بد برخی از افراد خسته است. و ... خسته و ناتوان به خانه می آید. از آن گذشته باید آشپزی کند. باید فرزندان را تربیت کند. اعصاب او همیشه به هم ریخته است. دیگر آرامشی برای مرد به شمار نمی رود. اکنون درآمد را چه کسی می گیرد. شوهر یا زن؟
به مرد می گوید: این مال من است، همین طور هم هست. اما تمام توجهش به مرد نیست. چهار پنجم توجهش به کارش است. تداخل پیش می آید. زندگی معاصر تداخل و آشفتگی دارد. کاش زنان تمام وقت خود را به شوهرانشان بدهند و به تربیت فرزندان بپردازند. وقتی زن فرزندش را با عقیده ی درست، جسم سالم، اخلاق درست به جامعه می سپارد این بالاترین خدمت به جامعه است. بلکه بالاترین مرتبه ای است که در کارنامه ی زن در برخی از کشورها نوشته می شود. بالاترین درجه ای که در کارنامه ی زن می نویسند، کدبانوگری خانه است. او وقت خود را برای فرزندان می گذارد. این فرزند دانشمند خواهد شد. رهبری خواهد شد. پژوهشگر یا اصلاح گری خواهد شد. چه کسی در خانه او را تربیت می کند. آیا منطقی است که رها شود؟ همراه دوستان ناباب شود؟ به خدمتکاری سپرده شود که هیچ تجربه ای از خانه داری ندارد؟ بنابراین برادران وقتی زن به تربیت فرزندان می پردازد هدفی را که برایش آفریده شده، محقق نموده است. برای تقریب فقط بیان نمودم.
اگر خلبان بگوید: من از این اتاقک تنگ کابین خسته شدم. دلم گرفته است. باید مانند مسافران راحت باشم و بروم و بیایم و در صندلی پیشتی هواپیما بنشینم. شما مسئول چهارصد مسافر هستید. اینجا مکان اصلی شما است. شما وقتی در این اتاقک بنشینید و به فرماندهی هواپیما مشغول باشید سلامتی چهارصد مسافر را تضمین نموده اید. این اتاقک آزادی شما را محدود نکرده است. اما تضمین کننده ی سلامت مسافران است.
بسیاری از مردم فکر می کنند در خانه ماندن زن به معنای بیسوادی و نادانی او است، خیر، شاید زن در بالاترین حد فرهنگی باشد و در بالاترین درجات ایمانی سیر کند اما تمام وقت خود را به شوهر و فرزندان بدهد بنابراین فرزند بسیاری از مسائل را از مادرش یاد می گیرد. می گوید: ای رسول خدا: اگر آنان را برای شوهر رها کنم نابود می شوند و او آنان را تربیت نمی کند و اگر آنان را نزد خود نگه دارم گرسنه می مانند و او است که هزینه ی آنان را می دهد. بنابراین قرآن نقش هایی را ترسیم نموده است. وقتی به آن احترام بگذاریم نتایج خوب آن را برداشت می کنیم. اما وقتی به آن بی توجهی کنیم و می خواهیم که زن در همه جا با مرد رقابت کند دو چیز را از دست می دهد، پیشرفت و زنانگی:

﴿ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ﴾
(دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند)

زن اگر شوهرداری و فرزند داری اش را خوب انجام دهد در بالاترین درجات تقرب نزد خدا خواهد بود:

imageخداوند متعال می فرماید:

﴿ فَالصَّالِحَاتُ﴾
(پس زنان نیک)

یعنی همسران نیک.

﴿ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ﴾
((پس زنان درستكار فرمانبردارند اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند))

قانته یعنی عبادت کننده، از پروردگارش اطاعت کرده و فرزندانش را تربیت می کند و به شوهرش توجه می نماید. این اوج موفقیتش در زندگی است. ازدواج زن تمام فصل های زندگی او است در حالی که ازدواج مرد یکی از فصل های زندگی او است. زنی که خدا شناس است و حق شوهرش را می شناسد و حق فرزندان را می داند. مرد باید حق همسر و فرزندان را نیز بداند. زنی که ماموریت مهمی گذاشته شده بر عهده اش، را می داند بنابراین در بالاترین درجات تقرب الهی قرار می گیرد زمانی که به خوبی حق شوهر و فرزند را رعایت کند. دوباره این حدیث را تکرار می کنم:

((اعلمي أيتها المرأة، وأعلمي من دونك من النساء أن حسن تبعل المرأة زوجها يعدل الجهاد في سبيل الله))
((ای زن بدان، و زنان دیگر بدانند که حسن شوهرداری زن مانند جهاد در راه خدا است))

[ روایت منقول ]

این زن با کارهایش خداوند را عبادت کرده است. چه کاری کرده است؟ دانشمندی را تربیت کرده و اولین عبادت او آموزش علم بوده است. انسان ثروتمندی را تربیت کرده است اولین عبادت او انفاق اموال بوده است. انسان قوی را تربیت کرده اولین عبادت او یاری مظلوم بوده است. زنی را پرورش داده اولین عبادت زن شوهرداری و فرزند داری خوب بوده است.

فضیلت زنی که به خوبی فرزندانش را پرورش می دهد:

آیا باور می کنید برادران که در یکی از کتاب های حدیث به نام الادب المفرد از بخاری آمده است که پیامبر علیه الصلاة والسلام فرموده است:

(( أول من يمسك بحِلَق الجنَّة أنا))
((اولین کسی که حلقه ی بهشت را می گیرد من هستم))

[ مجمع الزوائد از ابوهريره]

یعنی اولین کسی که وارد بهشت می شود رسول ا لله است، فرمود:

((فإذا امرأة تنازعني ـ عجيب ـ تريد أن تدخل الجنة قبلي، قلت: من هذه يا جبريل؟ قال: هي امرأة مات زوجها، وترك لها أولاداً فأبت الزواج من أجلهن))
((در آنجا زنی با من رقابت می کند-شگفتا-می خواهد پیش از من وارد بهشت شود. گفتم: ای جبرئیل این کیست؟ گفت: این زنی است که شوهرش مرده است و فرزندانش را نزد آن زن گذاشته و آن زن به خاطر آن ها ازدواج نکرده است))

چقدر تربیت فرزندان نزد خداوند مهم است! برادران خداوند گواه است به داستان یک خواهر بزرگوار گوش می دادم که به فرزندانش پرداخته بود و به اخلاق و تربیت آنان توجه نموده بود و به تحصیل و سلامتی و غذا و لباس و پاکیزگی آنان اهمیت می داد. به خدا سوگند خواهرانی هستند که فرزندانشان را به موسسه می آوردند. سه ساعت در راه منتظر اند تا مطمئن شوند فرزند دست مادرش را گرفته است و او را به موسسه تحویل داده است. او سه ساعت منتظر می ماند و او را به خانه باز می گرداند. برادران به خدا، این زن، زنی است که حق شوهر و فرزندانش را شناخته است. به خدا سوگند یک تار موی او به ارزش میلیون ها مرد منحرف از راه راست است. نکته ای را در خطبه ی امروز بیان کردم وقتی خداوند می فرماید:

﴿ وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيْبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾
(و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏ اند بهره‏ اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏ اند)

[نساء: 32 ]

وقتی در امور خودش خداوند را می پرستد می تواند به بالاترین درجه ی بهشت برسد. و مرد وقتی خداوند را می پرستد می تواند به بالاترین درجه ی بهشت دست یابد. ای زن آرزو نداشته باش مرد باشی و ای مرد آرزو نکن زن باشی؛ زیرا خداوند کارهایی را برایت فراهم کرده که به وسیله ی آن به بالاترین درجه بهشت می رسی. و تو ای زن با کارهای نیکی که خداوند برایت مهیا نموده می توانی به بالاترین درجه ی بهشت برسی بنابراین مهم این است که به بهشت برسید چه مرد باشید و چه زن باشید.

زن نیک حسنه ی دنیا است:

خداوند متعال می فرماید:

﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ﴾
(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند)

یعنی به خداوند توجه کرده و به سوی او گرایش دارند. زنان صحابه بر در خانه می ایستادند و پیش از خداحافظی با شوهرانشان می گفتند: به خاطر ما از خدا بترس. ما گرسنگی را تحمل می کنیم ولی حرام را بر نمی تابیم. چه قدر زنانی هستند که امروز بر شوهران خود فشار می آورند و او را وادار به حرام می کنند. وادار به رشوه می کنند تا غرور زن را برآورده سازند. مبل خانه را عوض کن. به او می گفتند: به خاطر ما از خدا بترس. ما گرسنگی را تحمل می کنیم ولی حرام را بر نمی تابیم. برای نماز شب بیدار نمی شود تا اینکه از همسرش اجازه بگیرد. به شوهر می گوید آیا به من نیازی داری؟ چه بسا زنان بسیاری که به شوهرانشان بی اهمیت اند و هفته ها کنار دخترانشان می مانند و به شوهرانشان، به غذا، نوشیدنی و آرامش او اهمیت نمی دهند. این کوتاهی بزرگی است. فساد بزرگ خیانت زناشویی و توجه به زنان دیگر به دلیل کوتاهی زنان است. این فسادی که ناشی از انحراف زنان است به دلیل کوتاهی شوهران است. اگر زن و شوهر وظایف خود را بدانند و برای ساخت خانه ای مسلمان همکاری کنند افراد مومنی برای جامعه پرورش می یابند اما اکنون غیر این است:

﴿ فَالصَّالِحَاتُ﴾
(زنان نیک)

این زن نیک حسنه ی دنیا است، خداوند می فرماید:

﴿ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً ﴾
(پروردگارا در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن)

[بقره: 201 ]

بهترین زن :

گفته شد: حسنه ی دنیا چیست؟ گفته شد: زن نیکی که وقتی به او نگاه کنی تو را شاد کند. برخی فکر کردند تنها زیبایی باعث خوشبختی می شود. حقیقت این است که زن چند ويژگی دارد. یکی از آن ها زیبایی است. وقتی انسان تلاش می کند فقط به یک ويژگی که زیبایی بدنی است توجه کند و اخلاص، تقوا، ترس از خدا و راستی و امانت داری و حکمت و دانایی و اصل والا را فراموش می کند در یک خیال و گمان بزرگ می افتد. زیرا این ويژگی بدنی گذرا است. خیلی زود این زیبایی از بین می رود. پیش از نابودی تاثیر آن روی شوهر کم می شود. پس هرکس تنها به همین ويژگی روی آورد وقتی با این شکل انس بگیرد و ناگهان از دروغگویی، عدم امانت داری، عدم توجه به تربیت، اخلاص نداشتن و رسوایی او غافلگیر شود. اینکه در نبودش آبرویش را ببرد و از او سپاسگزاری نکند. اگر تمام عمر به یکی از زنان خدمت کنی سپس یک آزار از تو ببیند می گوید: هرگز از تو خیری ندیدم. پس چه چیزی است که او را به ازدواج با او واداشته است؟ یک ويژگی، ظاهر او، سپس پی می برد که این شکل رفته رفته کم می شود و رو به نابودی می گراید. اخلاق بد و صدای بلند و سرزنش ها و بی توجهی به فرزندان و در پی ظواهر بودن، برایش باقی می ماند.
در برخی از آثار آمده است: کسی که به خاطر زیبایی با زنی ازدواج کند خداوند او را خوار می کند و کسی که به خاطر مال با او ازدواج کند خداوند او را فقیر می گرداند. کسی که به خاطر اصل ونسب با او ازدواج کند خداوند او را پست تر می کند. پس باید زن دین داری را بگیرید که دستان شما خاک آلوده شود. من به شما می گویم ای برادران و جوانان را نصیحت می کنم که ازدواج کنند. نزدیک ترین چیز در زندگی به شما همسر وکارتان است. اگر در این دو موفق بودید در دنیا و آخرت موفق هستید. زن حسنه ی دنیا است. کسی که اگر به او نگاه کنید شما را شاد کند. در روایتی آمده اگر بنگرید شما را شاد کند. وقتی وارد آشپزخانه شوید پاک و تمیز باشد و وقتی به فرزندانتان نگاه کردید لباس تمیزی داشته باشند و وقتی به اتاق خواب بنگرید مرتب باشد و وقتی به دیوارها نگاه کنید تمیز باشد و وقتی به او نگاه کنید یا او به شما نگاه کند شادتان کند و اگر دستور دهید اطاعت کند.
باور کنید برادران، بیشترین پرسش هایی که از من می شود پرسش در زمینه ی سوگند شوهر بر او است که فلان کار را نکند. باید شوهر قسم خود را بشکند. تنها خواسته ی زن این است که مرد سوگند خود را بشکند. دلیلی هم نداشته است. به خانه ی خواهر خود نرو. شوهر خود را فدا کرده است. رابطه ی خود را با شوهرش فدا کرده است. طلاق واقع می شود. باید سخن خود را پس گیرد تا او بتواند به خانه ی خواهرش برود:

((خير النساء التي إذا نظرت إليها سرتك، وإذا أمرتها أطاعتك، وإذا غبت عنها حفظتك في نفسها ومالك))
((بهترین زن کسی است که اگر به او نگاه کنی تو را شاد کند و اگر او را دستور دهی اطاعت کند و اگر او را تنها گذاشتی خودش ومال تو را حفظ کند))

[ابوداود از ابوهريره]

مال شما محفوظ است. وسایل گرانبهایی در خانه دارید. درآمدتان اندک است. خانواده اش می آیند بدون اجازه ی شما به آنان می دهد. بدون اجازه می گیرد. مال شما را در نبودتان حفظ می کند. در نبودتان خودش را حفظ می کند.

زن مومن خودش را بر اساس برنامه ی الهی حفظ می نماید :

اگر انسان زنی داشته باشد و مطمئن از او به محل کار رود این یکی از نعمت های بزرگ الله است. از بزرگترین نعمت های خداوند این است که زن دروغ نگوید و امانت دار باشد و مال شوهرش را مراقبت نماید، خداوند می فرماید:

﴿ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ﴾
(پس زنان درستكار فرمانبردارند اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند)

یعنی در نبود شوهرانشان خودشان را حفظ می کنند. باری با هواپیما از کشوری دور می آمدم و پشت سر من زنی بود که از نظر گفتگو، لباس، و سخن های بیهوده بی نظیر بود. مسافت طولانی بود. ده ساعت در راه بودیم. مردی ناشناس در کنار او نشسته بود. همدیگر را نمی شناختند. صحبت، شوخی، خنده و رفتارهایی که تنها میان زن و شوهر انجام می شود از آنان سر می زد. مرد نامحرم بود. به فرودگاه رسیدیم. زن پالتویی پوشید. روسری به سر کرد و خانواده ی با حجابش به استقبال او آمدند. بنابراین مهم این است که در نبودتان شما را حفظ کند. موارد زیادی شوهر در خانه نیست و درب خانه کاملا باز است و زن با لباس های نامناسب ظاهر می شود. تقوا کجا ست؟ زن مومن کیست که خداوند می فرماید:

﴿ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾
(پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند)

این معنای دقیق است:

﴿ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ ﴾
(اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند)

نه با اجتهاد خودش مانند: این برادرم است، نه مانند برادرت نیست:

﴿ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾
(به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده)

اجتهادات ناپسند مردم: این مانند برادرم است، با هم بزرگ شدیم، تفاوتی میان ما نیست. باید خودتان را بر اساس برنامه ی الهی حفظ کنید. این فرد نامحرم است نباید در نبود شوهرتان نزد شما بیاید.

زن باید شوهرش را بر اساس برنامه ی الهی حفظ نماید و نه با نظر شخصی اش:

فرمود:

﴿ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾
([و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند)

یعنی براساس قانون الهی این شخص نامحرم است. این محرم است. حتی نزد محرم نیز لباس خواب، پر زرق برق و لباس نازک می پوشد و با لباس نازک در خانه می ماند. زن باید شوهرش را بر اساس برنامه ی الهی و نه نظر شخصی حفظ کند:

﴿ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾
([و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند)

برادران گرامی، یک نکته ی مهم وجود دارد. امیدوارم خداوند توفیق دهد آن را توضیح دهم. در زندگی قانونی به نام درک، کنش و رفتار وجود دارد. این یک قانون است. شما در باغی راه می روید، یک افعی می بینید. می دانید که سم او کشنده است. داستان هایی در این باره شنیده اید. علاوه بر آن مفهوم هایی از گذشته درباره ی آن می دانید. قبلا افعی دیده اید. وقتی افعی را دیدید دانستید که در خطر هستید. پس از درک کنش می آید. می ترسید. پس از کنش رفتار می آید. هرگز، امکان ندارد پیش از کنش رفتار کنید. و پیش از درک کنشی نشان دهید.
باری شاگردی به من گفت: از خداوند نمی ترسم. گفتم: حق داری. شاگرد تعجب کرد به او گفتم: گاهی برادر کشاورزی به مزرعه می رود. کودکی با خود می برد و در میانه مزرعه ی گندم می گذارد. افعی به طول ده متر می آید. کودک از آن نمی ترسد. چون درک ندارد. پس هرگز نمی ترسد. کسی که از خدا نمی ترسد هرگز او را نشناخته است. شما تنها زمانی حرکت می کنید که کنش نشان داده باشید. و تنها زمانی کنش دارید که درک کرده باشید. اکنون برنامه ی الهی این است که کجا ما را مواخذه می کند؟ در بند سوم فقط! شما در راه می روید. خانه ای زیبا می بینید. درک کردید خانه زیبا است. موقعیت متمایز است. ساختمان با شکوه و چشم انداز زیبایی دارد. آرزوی چنین خانه ای دارید. آیا مواخذه می شوید که شما زیبایی این خانه را درک کرده اید؟ هرگز، مواخذه نمی شوید. مواخذه می شوید که فکر کرده اید ین خانه از شما باشد؟ نه، اما اگر بدون اجازه وارد خانه شدید دزد محسوب می شوید، پس کی مواخذه می شوید؟ زمانی که رفتاری کرده باشید. به جز درباره ی زن، روی سخن با زن است.

در ارتباط مرد با زن انسان از اولین گام مورد مواخذه قرار می گیرد :

شما گاهی به یک گل زیبا می نگرید. زیبایی اش را درک کردید. اما آن را نچیده اید. نزد صاحب باغ نشده اید. بدون اجازه چیدید. شما تنها با رفتار مواخذه می شوید. به جز درباره ی زنان که در اولین گام یعنی با نگاه مواخذه می شوید. دلیل، زیرا وقتی نگاه می کنید سیستم هایی در بدن وجود دارد که هرمون های معینی را تحریک می کند. و چیزی به نام تحریک و انگیزش رخ می دهد. وقتی نگاه کردید این نگاه شما را به کنش و کنش شما را با اجبار به رفتار وا می دارد.
در ارتباط شما با زن در اولین گام مواخذه صورت می گیرد. ما در تمام زندگی از اولین و دومین گام معاف هستیم و در سومین گام مواخذه می شویم. یکی چیزی زیبا می بیند. هیچ سخنی نمی گوید. آن را درک می کند. در خودش کنش ایجاد می کند اما تحریک نمی شود. مواخذه نشده است. اما در نگاه به زن و اینکه تصویر در ذهن مجسم شد در سیستم های معینی هرمون هایی فعال می شود که همه تحریک گر اند. بنابراین مرد شهوتش تحریک می شود. با شهوت رفتار ایجاد می شود. بنابراین با برنامه ی الهی امکان ندارد به رفتار سوم دست بزنید. باید چشم از حرام های الهی ببندید. بنابراین خداوند می فرماید:

﴿ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ﴾
(به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند)

[نور: 30 ]

﴿ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً﴾
(پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه ‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است)

هم چنین بخش دوم آیه نیاز به تانی در توضیح دارد. زیرا حل مشکلات خانواده براساس این بخش از آیه انجام می شود.

 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر