حالت سیاه
27-04-2024
Logo
سیره – فقه سیره ی نبوی - درس (09-57) : بشارت های پیامبر در تورات و انجیل و اخلاق و دوستان ایشان قبل از بعثت.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند، پروردگار جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستگو وامانتدارصلّی الله علیه وآله وسلّم. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می­دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا علمی را به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره­مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنمای و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرا داده و بهترين آن را پيروى مى­كنند و با رحمت خود ما را در زمره­ی بندگان صالح خود قرار بده، ما را از تاریکی‌های نادانی و توهم به نور معرفت و دانش و از شهوات به سمت بهشت قرب الهی خارج نما.

ارزش­های اخلاقی در این سه رکن نمود پیدا می­کند:

برادران، پیامبر صلی الله علیه و سلم در رفتارش و در قرار دادن حجر الاسود در جای خود، بسیار حکیم و دانا بود، به دنبال آن نزد قومش راستگو و امانت­دار گردید، نکته­ی قابل توجه این است که نجاشی آن گاه که در مورد اسلام از سرورمان جعفر پرسید، گفت:

((  (( أيها الملك، كنا قوماً أهل جاهلية، نعبد الأصنام، ونأكل الميتة، ونأتي الفواحش، و نقطع الرحم، ونسيء الجوار، حتى بعث الله فينا رجلاً نعرف أمانته وصدقه وعفافه ونسبه )) 

 (( ای پادشاه، ما قومی جاهل بودیم، بت­ را پرستش می­کردیم، و گوشت مردار می­خوردیم، و فحشا می­کردیم، و پیوندهای خویشاوندی را قطع می­کردیم، و حق همسایه نمی­شناختیم، تا اینکه در میان ما مردی برانگیخته گشت که امانت، صداقت، پاکدامنی و نسبش را می­شناختیم.)) ))

[ [ به روایت احمد از أُمّ سلمه در مسندش] ]

گویی این سه خصلت، صداقت، امانت­داری و پاکدامنی، ارکان ارزش­های اخلاقی هستند، این شخص در کلامش با شما صادق، در رفتارش امین و در برانگیختن شهوتش پاکدامن است، به امانتداری و صداقت و پاکدامنی او آگاهیم، اما نسب و نژاد همچون تاجی بر سر انسان مومن است و بدون ایمان هیچ ارزشی ندارد، و شاهد آن است:

﴿ ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴾ 

 ﴿بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد * دارايى او و آنچه اندوخت‏ سودش نكرد﴾ ﴾

[ ( سوره مسد آيه: 1-2) ]

آیا مقصود بررسی خود سیره است یا روش نبوی در آن؟

برادران، ممکن است شخصی بپرسد: چرا روی سیره­ی پیامبر تمرکز کنیم؟ در واقع تمرکز و توجه روی شخص پیامبر نیست، با اینکه وی سرور مخلوقات و دوستدار حق و برترینِ فرزندان آدم است، بلکه تمرکز روی زندگینامه­ی پیامبر صلی الله علیه و سلم است؛ چرا که گفتار و کردار و اقرار پیامبر به تنهایی تشریع است، و خداوند عز و جلّ آن را کامل نموده است و وی را از اشتباه در گفتار و کردار و اقرارش مصون داشته است، و او الگوی بشریت است، بلکه بشر آفریده شده است تا بر الگوی پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد، بنابراین تحقیق در سیره­ی پیامبر بررسی رویکرد استواری است که انسان باید از آن پیروی نماید، ما در این درس­ها رویکردی الگو و نمونه را بررسی می­کنیم تا از آن پیروی کنیم و پیامبر صلی الله علیه و سلم الگویی برای ما باشد.   

عنایت الهی برای تمام مومنانِ به پیامبر، عام و جامع است و تنها مختص پیامبر نیست :

برادران گرامی ما، علمای سیره می­گویند: خداوند جل جلاله از پیامبر صلی الله علیه و سلم مراقبت می­کرد و او را از جاهلیت دوران جاهلی محفوظ می­داشت، آیا به نظر شما این موضوع مخصوص پیامبر است؟ بنابراین هر یک از ما تحت عنایت خداوند عز و جل هستیم، حتی می­توان گفت: انسان مورد عنایت شدید خداوند است، پروردگار کریمی دارید که به طور کامل از شما محافظت می نماید، بنابراین همان گونه که در خوشی­های دنیا از او راضی هستید باید هنگام سختی­ها نیز از وی خشنود باشید.

اکنون انسان زمانی که حرکت می­کند، یا کار می­کند، یا تجارت می­کند، یا مسافرت می­کند، یا ازدواج می­کند، این حرکت، حرکت انسان است که گوهر او را نمایان می­سازد، کسی در امتحان مطالعه­ می کند و می­نویسد، یا در امتحان تقلب می­کند، در تجارت راست می­گوید یا دروغ، در برخی از آثار آمده است:

(( (( إن أطيب الكسب كسب التجار الذين إذا حدثوا لم يكذبوا، وإذا ائتمنوا لم يخونوا، وإذا وعدوا لم يخلفوا، وإذا اشتروا لم يذموا، وإذا باعوا لم يطروا، وإذا كان عليهم لم يمطلوا، وإذا كان لهم لم يعسروا ))

 (( همانا پاكيزه ترين درآمد، درآمد بازرگانانى است كه چون سخنى گويند دروغ نگويند و هر گاه امانتى به آنها سپرده شود، خيانت نكنند و هر گاه وعده دهند، خلف وعده نكنند و وقتى چيزى مى خرند، از آن نكوهش نكنند و وقتى چيزى مى فروشند، تعريف و تبليغ نكنند و هر گاه بدهكارند ] در پرداخت بدهى خود]، تعلل نورزند و هر گاه طلبكار باشند [براى گرفتن طلب خود]، فشار نياورند.)) ))

[ [ روایت ماثور] ]

بنابراین حرکت انسان در زندگی فرصتی برای آزمودن اوست، خداوند متعال می­فرماید:

﴿ ﴿وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴾ 

 ﴿و قطعاً ما آزمايش‌كننده بوديم﴾ ﴾

[ ( سوره مؤمنون آيه: 30 ) ]

معنای " الإنسان میسّرٌ لما خلق له" چیست؟

جز اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(( (( كلٌّ ميسَّر لما خُلق له ))

 (( هر کس بر آن طریق روان است که برایش خلق شده است)) ))

[ [بخاری و مسلم در صحیحشان] ]

یعنی هر انسانی به طور کلی

(( (( ميسَّر لما خُلق له )) 

 (( بر آن طریق روان است که برایش خلق شده است)) ))

[ [بخاری و سلم در صحیحشان[ ]

انسان برای چه چیزی آفریده شده است؟ برای بهشتی به پهنای آسمان­ها و زمین آفریده شده است، راهنمای آن:

 

﴿ ﴿إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾ 

 ( مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده و به همین سبب آنان را آفریده است) ﴾

[ ( سوره هود آيه: 119 ) ]

پس هر یک از ما چه زن و چه مرد برای بهشت آفریده شده است، برای اینکه در دنیا و آخرت به سعادت برسد، به این دلیل که خداوند بر سرشت و حقیقت و ویژگی­های انسان آگاه است، بنابراین خداوند جل جلاله هر مخلوقی را برای آنچه برایش آفریده شده است، یعنی برای بهشت، آماده می­سازد، گاهی اقتضا می­کند که از پدری مشخص یا مادری مشخص باشید و گاهی اقتضا می­کند که در زمانی مشخص و مکانی مشخص باشید، گاهی اقتضا می­کند که مرد باشید و گاهی اقتضا می­کند که زن باشید، و گاهی بر اساس اراده­ی او لازم است که ویژگی­های خاصی داشته باشید؛ بنابراین تمامی لحظات زندگی­تان دال بر اراده و تصمیم خداوند متعال است که شما را برای آنچه آفریده شده­اید یاری می­رساند، این یک واقعیت مطلق است، 

((  (( كل ميسر لما خُلق له )) 

 (( برای همه آن طریق را آسان نموده­اند که برایش خلق شده است)) ))

[ [روایت بخاری و مسلم در صحیحشان] ]

شما برای بهشت آفریده شده­اید، مناسب ترین چیزی که برای شما وجود دارد این است که فلانی باشید، در فلان جا، در فلان زمان و از فلان پدر و از فلان مادر، و اینگونه تمامی این­ها در خدمت هدفتان است که برایش آفریده شده­اید و آن هدف همان بهشت است، بهتر از این امکان ندارد، و هر اندازه ایمانتان افزون گردد خشنودی شما از خداوند متعال افزون می­یابد، خداوند متعال می­فرماید: 

﴿ ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ﴾ 

 (خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خداوند خشنودند) ﴾

[ ( سوره بیّنة آیه: 8 ) ]

پیامبر برای ما و هر انسان آزموده شده ای الگوست:

برادران، پیامبر صلی الله علیه و سلم به تجارت اشتغال داشت، روایت شده است که قبل از بعثت با سائب بن ابی سائب که تاجر بود، شراکت داشت، و هنگامی که در روز فتح سائب نزد ایشان آمد، به او گفت:

((  (( مرحباً بأخي وشريكي، كان لا يداري ولا يماري )) 

 (( سلام به برادرم و شریکم، نه مدارا می­کرد و نه مشاجره)) ))

[ [احمد از ابو سائب در مسندش ] ]

یعنی نه جر و بحث می­کرد و نه دفاع می­نمود، پیامبر صلی الله علیه و سلم شریکی بود که با دارایی و پول خدیجه معامله می­کرد، از گوسفندان مراقبت کرده، تلخی و شیرینی زندگی، پیروزی و شکست، دارایی و نداری، سلامتی و بیماری، مرگ فرزند و طلاق دختران را چشیده است، هر چه انسان در زندگی با آن مواجه می­شود را پیامبر صلی الله علیه و سلم چشیده است، و الگویی والا بوده است.

به این اصل توجه کنید:

برادران، این اصلی را که برایتان بیان می کنم به دقت بررسی کنید، مهم این نیست که از مشکل یا گرفتاری یا مصیبت یا امتحان یا آزمایشی رهایی یابید، بلکه مهم این است که کاملا در این امتحان قرار بگیرید، گاهی انسان با همسری بد آزموده می­شود، مهم این است که کامل در آن قرار بگیرید و نسبت به آن بردبار باشد در این صورت در پیشگاه خداوند والایی می­یابد.

گاهی کسی با فرزندی ناخلف آزموده می­شود، گاهی با همسایه­ای آزموده می­شود، گاهی با دوستی امتحان می­شود، گاهی با فقر و گاهی با بیماری آزموده می­شود، گاهی با از دست دادن آزادی­اش به مدتی طولانی، امتحان می­شود، بنابراین مهم این نیست که به مصیبتی گرفتار شوید بلکه مهم این است که نسبت به آنچه به آن گرفتار شده­اید کاملا بردبار باشید.

حمد و ستایشی که خداوند بر پیامبرش روا داشت چیست ؟

برادران، بزرگوار بود، فکر درستی داشت، نظرش غالب، منطقش راستین و راه و روش او قابل اطمینان بود تا جایی که کمالاتش به اوج رسید، بنابراین خداوند خوی و خلقش را ستوده و می­فرماید:

﴿ ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾ 

 (و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری) ﴾

[ ( سوره قلم آيه: 4 ) ]

ممکن است انسان یک اخلاق داشته باشد، اما پایبند بودن به آن دشوار است، گاهی انسان تحریک می­گردد و درگیری و نزاعی در وجود او شکل می­گیرد، انتقام بگیرد یا انتقام نگیرد؛ اگر در نهایت بر نفسش پیروز گردد و انتقام نگیرد می گوییم: فلانی با شخصیت است، اما اگر شخص شخصیتی داشته باشد که درگیری در وجودش شکل نگیرد، وضعیت کامل او روشن است، در این صورت او در اوج کمال و ارزش­های والاست، خداوند متعال می­فرماید: 

﴿ ﴿ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾

 (و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری) ﴾

[ ( سوره قلم آيه: 4 ) ]

 منظور از دو واژ­ه­ی مداهنة و مداراة چیست؟ 

برادران، روزگاری که پیامبر صلی الله علیه و سلم تاجر و شریک سائب ابن سائب بود، و او نه مدارا می­کرد و نه مجادله. ناگزیریم مدارا و مداهنه را بررسی نماییم، مداهنه چیست؟ مداهنه (چرب­زبانی) این است که دینتان را فدای دنیایتان کنید، خداوند متعال می فرماید:

﴿ ﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴾ 

 (دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى نمايند( ﴾

[  ( قلم: 9 ) ]

این است که واجباتتان را فدا کنید، عباداتتان را فدا کنید، کلمه­ی حق را در جایی دشوار فدا کنید، بنابراین وقتی که دینتان را فدای دنیایتان می­کنید همان چاپلوسی و مداهنه است، اما وقتی دنیایتان را فدای دینتان کنید همان مدارا و نرمی است، انسان مومن مدارا می کند ولی چاپلوسی نمی­کند، و انسان منافق و دورو چاپلوسی می­کند ولی مدارا نمی­کند، گاهی انسان مومن برای نرم کردن قلب دشمنش از مقداری از حقش می­گذرد، گاهی همسایه برای نرم کردن قلب همسایه­اش از حق خودش می­گذرد، زندگی دنیوی خود را برای از بین بردن شکاف و به هم پیوستن دوباره و نرم کردن دل­ها رها می­کند، اما انسان منافق دینش را فدای دنیایش می­کند.

آثار نبوتی که پیش از بعثت همراه محمد بود:

نکته­ی قابل توجه این است که خداوند پیامبر صلی الله علیه و سلم را قبل از بعثت از کفر محافظت نمود و از پرستش بت­هایی که قومش می­پرستیدند دور کرد، بنابراین آن­ها را عبادت نکرد و برای آن­ها قربانی ننمود، و هرگز از قربانی­هایی که برای آن­ها می­شد نخورد، و به میراث ابراهیم (دین اسلام) تمسک جست.

باری پیامبر صلی الله علیه و سلم مشغول طواف کعبه­ی شریف بود و دوستش زید ابن حارثه نیز همراه او بود، زید چند بت را لمس کرد و پیامبر صلی الله علی و سلم او را از این کار بازداشت، و زید رضي الله عنه سوگند خورده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم تا زمانی که به پیامبری برانگیخته شد دست به بتی نزده بود. برهنگی هنگام طواف کعبه امری رایج بود ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم از اینکه عریان طواف نماید خودداری فرمود.

باری شخصی را به خدمت گرفت و آن شخص خدمتکار در برابر عموم لخت شد تا غسل نماید، پیامبر صلی الله علیه و سلم خطاب به او فرمود:

((  (( لا أراك تستحي من ربك خذ إجارتك لا حاجة لنا بك ))

 (( می­بینم که از خدایت شرم نداری، دستمزدت را بگیر، ما نیازی به تو نداریم)) ))

[ [روایت ماثور] ]

بنابراین پیامبر علیه الصلاة و السلام قبل از بعثت و قبل از وحی در اوج شرم و حیا و پارسایی بود.

همان گونه که در درس گذشته اشاره کردم، وقتی که قریش بنای کعبه را بازسازی کردند همراه با عمویش عباس در جابجایی سنگ­ها مشارکت داشت، و عمویش عباس به او پیشنهاد کرد که اکنون که از مردم دور است عبایش را بالا آورده و روی گردنش بگذارد تا با سنگ ها برخورد نکند و آلوده نشود، وقتی که این کار را کرد بیهوش روی زمین افتاد و وقتی بیدار شد خواست که عبایش را ببندند، شرم و حیای او از شرم و حیای زن باکره در حجره­اش نیز بیشتر بود.

گواهی اهل قریش بر اخلاق پیامبر قبل از بعثت:

برادران، پیامبر علیه الصلاة و السلام به صداقت، امانت داری، صله­ی رحم، یاری مستضعفان و نیکوکاری شهرت داشت، بنابراین اهل قریش به او لقب امین داده بودند.

انسان به سه بخش تقسیم می­شود، بخش اول را همه­ی مردم می­دانند، فلان فلانی فرزند فلانی، قدبلند، نیرومند، تحصیل کرده، پزشک، مهندس، تاجر، کارگر، کشاورز، این بخش اول از سه بخش است، و بخش دوم را تنها نزدیکان و خویشاوندان او از جمله همسرش، شریکش و کسانی که شب و روز با هستند، می­دانند، و بخش سوم را جز خداوند هیچ کس نمی­داند، و حساسیت و اهمیت همیشه در این بخش آخر است، چرا که انسان ظاهری دارد و خداوند بر باطن و درون وی نیز ناظر است.   

حضرت خدیجه نزدیک ترین مردم به ایشان بود، هنگامی که وحی بر ایشان نازل شد و پیامبر کمی ترسیده بود و آن را با حضرت خدیجه که همسرش بود، درمیان گذاشت، (خدیجه) گفت: به خدا سوگند! خداوند هرگز تو را خوار نمی کند، این­ها همه نشانه­هایی از اخلاق پیامبر محمد صلی الله علیه و سلم قبل از بعثت ایشان است.  

اهمیت دوستی و اهمیت آن در اسلام:

برادران، دوستان پیامبر صلی الله علیه و سلم قبل از بعثت چه کسانی هستند؟ گفتند: بگو دوستانت کیستند تا بگویم: تو کیستی؟ انسان همیشه با کسی همنشین می شود که مانند اوست، بنابراین انسان کامل، انسان کامل را دوست می­دارد و انسان صادق، انسان راستگو و صادق را و انسان امانت دار انسان امانت دار را و انسان پاکدامن انسان پاکدامن را دوست دارد.

به عنوان یک اصل علمی: هر شخصیتی حدود هزار ویژگی دارد، و شخصیت دیگر نیز هزار ویژگی، این دو شخصیت چند ویژگی مشترک دارند؟ این فراتر از محبت و همنشینی است، هر چه نقاط مشترک بین این دو شخصیت افزون شود محبت و دوستی بین آن­ها نیز بیشتر می­شود، به عنوان مثال شما ممکن است ده ساعت را با برادری مومن همنشین شوید بی آن که از وی خسته شوید، دلیلش هم این است که نقاط تشابه شخصیت شما با نقاط تشابه شخصیت او یکی است، و نقاط مشترک بین این دو شخصیت وجود دارد.    

بنابراین دوستان پیامبر صلی الله علیه و سلم، ابوبکر صدیق و عثمان ابن عفّان و طلحة ابن عبیدالله بودند، این افراد دوستان ایشان قبل از بعثت بودند، و من به شما می گویم: تنها با انسان مومن همنشینی کنید ، و غذایتان را فقط با پرهیز بخورید، و تنها با کسانی همنشینی کنید که حالشان شما را به سمت خداوند می­کشاند، و سخنشان شما را به سمت خدا رهنمون می­سازد، بنابراین توجه ویژه­ای به دوستانتان داشته باشید، آن­ها یاری رسان شما در راه ایمان هستند، خداوند متعال می­فرماید:

﴿ ﴿يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً ﴾

 (اى كاش راهى را كه رسول در پيش گرفته بود، در پيش گرفته بودم) ﴾

[ ( سوره فرقان آيه: 27) ]

﴿ ﴿لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً ﴾ 

 (کاش من فلانی را به دوستی نمی گرفتم) ﴾

[ ( سوره فرقان آيه:28) ]

برادران، مهمترین چیز در زندگی این است که دوستی داشته باشید که شما را به خاطر خداوند اندرز می­دهد و شما نیز خیرخواه او هستید، و شما راهنمایی می کند و شما نیز وی را راهنمایی می­کنید، و شما را یاری کرده و شما نیز او را یاری می­کنید، این سه نفر، به اخلاق والا، و نگاهی سالم و درست، و دوری از پستی­ها، و تربیت شده با فرهنگی از مقام و نژادی نیکو و همچنین به مهمان نوازی، و انجام کارهای خیر شهرت دارند، این خصلت­های پسندیده آنان را به پیامبر صلی الله علیه و سلم نزدیک کرده است، بنابراین دوستان وی قبل از بعثت بوده­اند. از صمیم قلب به شما می­گویم: به (انتخاب) دوستانتان اهمیت بدهید، دنبال دوستی باشید که به کمک او دانش شما افزایش یابد و نزدیکی شما به خداوند افزون گردد.

در نتیجه، ای پدران و ای مادران، نسبت به دوستانِ فرزندانتان باریک بین و دقیق باشید، بر اساس مطالعه­ی روانشناختی، کودک یا جوان در مجموع 40 درصد از معلمان، پدر و مادر، راهنما و تمام کسانی که همراه او هستند تاثیر می­پذیرد و 60 درصد از دوستانش، بنابراین پدر و مادر صالح نسبت به دوستانِ فرزندانشان حساس هستند؛ چرا که این دوستان یا او را به نابودی می­کشانند، یا او را در دنیا به سرافرازی می­رسانند.  

برخی از متون تورات و انجیل که ظهور پیامبر در آخر زمان را بشارت می­دهد:

برادران، بشارت­های پیامبر صلی الله علیه و سلم در تورات سامره و انجیل برنابا آمده است، در این دو کتاب مقدس متون صریحی وجود دارد که ظهور پیامبر صلی الله علیه و مسلم را بشارت می­دهد، انجیل برنابا به صراحت رسالت پیامبر صلی الله علیه و سلم را بیان کرده است، به عنوان مثال در باب چهل و یکم که درباره­ی اخراج آدم و حوا از بهشت است، این چنین آمده است: 

پس جبروت خداوند در پرده شد و فرشته میخائیل آن دو را از بهشت راند، چون آدم توجه نمود، مکتوبی را بالای دروازه دید: لااله الاّ الله محمّد رسول الله، این در انجیل برنابا آمده است.

و نسخه­های خطی که اخیراً در منطقه­ی دریای مرده یافت شده است، سخنی که در انجیل برنابا ذکر شده است را تایید می­کند.

حضرت مسیح هنگامی که با حواریون در مورد پیامبر صلی الله علیه و سلم صحبت می­کرد به آنان بشارت داد که وی به این دنیا می­آید، حواریون از او پرسیدند: ای معلم، مردی که به این دنیا خواهد آمد چه کسی خواهد بود؟ یسوع (حضرت عیسی) با شادی قلبی پاسخ داد: او محمد رسول الله است، بشارت­های مشابهی در انجیل برنابا در مواضع بسیاری تکرار شده است، بنابراین، بشارت­هایی در تورات و انجیل ظهور پیامبر صلی الله علیه و سلم را مژده می­دهد، در باب دوم انجیل لوقا، می­گوید: حمد و ستایش برای خداوند در اعالی و بلندی­ها، و درود بر دنیا، و احمد (پیامبر) برای مردم است، این در انجیل لوقا آمده است.

و باب شانزدهم از انجیل لوقا به این سخن حضرت مسیح استناد می­کند: اگر نروم فارقلیط نزد شما می­آید، الفارلقیط لفظی سریانی است که از فاران به معنی مکه و کوه فاران - که همان کوه حراء است - و قلیط به معنی شخص پارسا و عبادتگر گرفته شده است، و به معنی احمد و حامد می­آید، این نیز در انجیل لوقا آمده است، اما در قرآن کریم آیه­ای به صراحت بیان می­کند:

﴿ ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾ 

 (و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى ‏كنم و به فرستاده‏ اى كه پس از من مى ‏آيد و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است) ﴾

[ ( سوره صف آيه: 6 ) ]

برادران پیش از ادامه­ی این موضوع، این آیه را برایتان شما بیان می کنم:

﴿ ﴿يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ﴾

 (همان گونه كه پسران خود را مى ‏شناسند او [محمد] را مى ‏شناسند) ﴾

[ ( سوره بقره آيه: 146 ) ]

به نظر شما، آیا شناختی درست­تر، قوی­تر، قاطع­تر، عمیق­تر و آشکارتر از شناخت پدر نسبت به فرزندش وجود دارد؟ آیا پدری روی زمین هست که به فرزندش بگوید تو کیستی؟

﴿ ﴿يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ﴾ 

 (همان گونه كه پسران خود را مى ‏شناسند او [محمد] را مى ‏شناسند) ﴾

[ ( سوره بقره آيه: 146 ) ]

 

ویژگی­های پیامبر براساس کتاب های پیشین:

برادران، صفات و ویژگی­های پیامبر هم در تورات و هم در انجیل به صراحت بیان شده است، همان گونه که خداوند متعال در قرآن شریف می فرماید:

﴿ ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾ 

 (همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى‏ يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏ دهد) ﴾

[ ( سوره اعراف آيه: 157) ]

چه کسی؟ رسول الله:

﴿ ﴿يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ 

 (همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى‏ يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‏ دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏ گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند) ﴾

[ ( سوره اعراف آيه: 157) ]

 

متون زیادی در تورات و انجیل و دو آیه­ی صریح و آشکار در قرآن کریم ظهور پیامبر صلی الله علیه و سلم در کتاب­هایشان و صفات و ویژگی­های پیامبر صلی الله علیه و سلم را تاکید می­کند.
بنابراین اخبار، شناخت اهل کتاب نسبت به صفات پیامبر صلی الله علیه و سلم را نشان می­دهد، و خداوند متعال این را در مورد اهل کتاب بیان کرده و در قرآن کریم می­فرماید:

﴿ ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴾

 (و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز [در انتظارش] بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى ‏جستند ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى ‏شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت‏ خدا بر كافران باد) ﴾

[ ( سوره بقره آيه: 89) ]

سخنانی از مسلمانان زمان پیامبر و اخباری که از راویان ظهورش در کتاب هایشان شنیده اند:

برادران، دیدگاه بسیار دقیقی وجود دارد، ابن اسحاق درباره­ی مردی از انصار می­گوید: از آنچه ما را به اسلام فرا می­خواند – به لطف رحمت و هدایت خداوند متعال- وقتی از مردان یهود می­شنیدیم، ما مشرک و بت­پرست بودیم و آنان اهل کتاب بودند، دانشی داشتند که ما نداشتیم، و همچنان میان ما و آن­ها شرارت­هایی بود، و وقتی که کمی از نفرت و بیزاری آنان به ما می­رسید، به ما می­گفتند: زمان برانگیخته شدن پیامبر نزدیک است اکنون شما را همراه او همچون کشتن قوم عاد و ارم به قتل می­رسانیم، بدون شک یهودیان مدینه می دانستند که دوران پیامبر صلی الله علیه و سلم نزدیک شده است اما بر این گمان بودند که او نیز از آنان است، و عرب­ها را به این وسیله تهدید می­کردند، خداوند سبحان و متعال بیان کرده است که آنان نسبت به ویژگی­های پیامبر آگاهی داشتند و نبوت او را تنها به این دلیل که برایشان آشکار شده بود که از قوم عرب است انکار می­کردند، خداوند متعال می­فرماید:   

﴿ ﴿ وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴾

 (و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز [در انتظارش] بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى ‏جستند ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى ‏شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت‏ خدا بر كافران باد) ﴾

[ ( سوره بقره آيه: 89) ]

هراکلیوس، پادشاه روم، هنگامی که رسالت پیامبر صلی الله علیه و سلم را دریافت کرد، می­گفت: می دانستم که او از بین شما نیست و گمان نمی­کردم که از شما باشد، می دانستم که او از شما نیست، یعنی پیامبری ظهور خواهد کرد، اما گمان نمی کردم که از شما باشد ای قوم عرب.

خلاصه درس:

برادران، در این درس درباره­ی بشارت­های پیامبر در کتب اهل کتاب، تورات و انجیل، و اخلاق پیامبر صلی الله علیه و سلم و دوستان و یاران ایشان قبل از بعثت سخن گفتیم.

به امید دیداری دوباره با موضوع فقه سیره­ی نبوی.

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر