حالت سیاه
07-10-2024
Logo
عقيده - عقيده و اعجاز - درس (24-36) ارکان تكليف : شهوت - 10- شهوت مال- 4- مال در اسلام - 2- شهوت و اوضاع مسلمانان
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 حمد سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر پیامبرمان محمد راستین وعده‌ی امانت دار، پروردگارا ما را از تیرگی‌های نادانی و توهم به نور شناخت و دانش و از گل و لای شهوت به بهشت فردوس در نزد خود بیرون ببر.

مقدمه:

 برادران گرامی، با درس بیست و چهارم از دروس عقیده و اعجاز در خدمت شما هستیم. همچنان به موضوع ارکان تکلیف می‌پردازیم. از هستی به عقل رفتیم سپس به فطرت و پس از آن به شهوت پرداختیم. در شهوت به موضوعات فراوانی پرداختیم. سپس به موضوع شهوت مال وارد شدیم؛ زیرا خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ﴾
(دوستى خواستني‌ها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [ليكن] اين جمله مايه تمتع زندگى دنياست)

( سوره آل عمران آيه: 14 )

برای نمایش اسلام ناگزیر باید در دنیا برتر بود:

اما برادران گرامی، در این درس قصد دارم این شهوت را به وضع حقیقی مسلمانان ارتباط دهم و همیشه می‌گفتم: اگر در دنیا برتر نباشید دین شما گرامی داشته نمی‌شود. من به رقابت در دنیای بی ارزش فرا نمی‌خوانم اما چگونه دیگری را قانع می‌کنید؟ خداوند عزوجل این امت را میانه رو و حد وسط بقیه‌ی امت‌ها قرار داده است. دوباره برایتان یادآوری می‌کنم که امت اسلامی اگر دچار عقب ماندگی باشد و درصد فقر در آن بالا باشد، اکثر این کشورها واردات داشته ولی صادرات ندارند، با هم درگیر خواهند بود. خود را تسلیم دشمنان می‌کنند. چگونه به جهان می‌فهمانید که روش ما درست است؟ تاکید می‌کنم و مبالغه نمی‌کنم، تا زمانی که ما در این وضعیت عقب ماندگی باشیم امکان نخواهد داشت کسی را به قبول این دین بزرگ قانع نماییم و چه کسی گفته اگر شما اسلام بیاورید و پایبند باشید، تمام مشکلات بر طرف می‌شود. باید رسالتی بر دوش کشید، زیرا خداوند عزوجل فرموده است:

﴿ وَالْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2)﴾
(سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل]* كه واقعا انسان دستخوش زيان است )

( سوره عصر )

 جواب قسم:

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2)﴾
(كه واقعاً انسان دستخوش زيان است)

 یعنی انسان در زیان است، چراکه زمان او را می‌فرساید:

 

﴿ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ (3)﴾
(مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏ اند)

( سوره عصر )

 از این سخنان روشن می‌شود که دعوت به الله فرض عین است. فرض عین یعنی هر مسلمانی با توجه به میزان آگاهی، شناخت افراد و تجربه‌ی فراوان. برایتان تاکید می‌کنم که کسی که کارش را خوب انجام دهد، در مهارت و تخصص خود ممتاز است. کسی که به سلامتی و به آگاهی و دانش خود اهمیت دهد، به اخلاق و رفتار خود را توجه می‌کند، خود را به خوبی کنترل می‌کند، سپس درباره‌ی دین سخن بگوید، سخن او پذیرفته می‌شود. اما اگر در کار خود تنبلی کند، یا به سلامتی خود بی اهمیت باشد، یا در امور ويژه‌ی خود و یا در امور خانه اش تساهل نماید، هرگز نمی‌تواند کسی را به این دین قانع نماید.
بنابراین حقایقی که خداوند بر ما ارزانی داشته است در گرو این مطلب است که تا زمانی ما در دنیا برتر نباشیم نخواهیم توانست کسان دیگر را نیز قانع کنیم. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

(( الْمُؤْمِنُ الْقَوِيُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ ))
(( مومن قوی از مومن ضعیف نزد خداوند بهتر و برتر است ))

[ صحيح مسلم]

 چند دانشجوی مسلمان برای ادامه تحصیل به کشورهای دور دست سفر نموده اند؟ دانشجوی هندی توانست ایمیل (هوت میل) را اختراع کند.
در اولین سال ده میلیون مشترک به او روی آوردند. این امر بیل گیتس صاحب مایکروسافت را بر آن داشت تا آن را از وی بخرد. وی پنجاه میلیون دلار به وی پیشنهاد داد. اما آن دانشجو پانصد میلیون درخواست نمود. مذاکرات آنان دو سال طول کشید و بالاخره به مبلغ چهارصد میلیون دلار توافق شد. وی آن را گرفت و سیصد میلیون آن را برای حل مشکلات مردم هند هزینه کرد و اکنون او صد میلیون در اختیار دارد.
من شما را به برتر بودن دعوت می‌نمایم. دنیا همان طور که می‌بینید خوردن و نوشیدن و خوابیدن است. اگر این طوری بودید شما هم یکی از شش میلیارد می‌شوید. اگر برتر و موفق نباشید در جا خواهید زد، زیرا دعوت به خداوند نیاز به برتری دارد. دعوت به خدا نیاز به پایبندی دارد. باید رتبه‌ی اول را کسب نمایید. اگر پزشک هستید پزشک درجه‌ی یک باشید. اگر وکیل هستید، باید وکیل درجه‌ی یک باشید، اگر مهندس هستید باید مهندس درجه یک باشید و اگر بازرگان هستید باید بازرگان درجه یک باشید. این کار آسان است اما به برنامه ریزی نیاز دارد.

برادران، خبر بسیار دردناکی است. تنها سه در صد جوانان از اهداف خود آگاهی دارند و به سوی آن در حرکت اند. تنها سه در صد. هدفی روشن دارند. وقتی فارغ التحصیل شدید، دوست دارید چه کاره شوید؟ می‌خواهید دانشمند باشید؟ می‌خواهید پزشک شوید؟ می‌خواهید بازرگان بزرگی باشید؟ صنعتکار باشید؟ بیندیشید.
چهل سال پیش مطلبی را خواندم و آن را از یاد نمی‌برم: «تصمیمی که انسان در رابطه با سرنوشت خود می‌گیرد اگر واقعا از ایمان اراده و ایمان سرچمشمه داشته باشد، به ندرت روزگار آن را از بین می‌برد».
به روشنی به شما می‌گویم: هر چه می‌خواهید از خدا طلب کنید. اگر خواسته صادقانه باشد و بهای آن که تلاش است را بپردازید:

﴿ وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا ﴾
(و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند)

( سوره اسراء آية: 19 )

 ناگزیر باید به هدف برسید. این یک حقیقت است.
ارتباط شما با خدا رابطه با کسی است که همه‌ی امور به دست اوست. به شما می‌گوید: بخواه تا به تو داده شود. من تنها از تو می‌خواهم که صادقانه بخواهی تا من به تو دهم. بر خلاف آنچه گفته می‌شود: مشکلات فراوان است. درآمد کم است. فشار زیاد است. قدرت خداوند فراتر از زمان و مکان است. از تمام داده‌ها بالاتر است. قدرت خداوند عزوجل بالاتر از تمام شرایط است.

﴿ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ﴾
(و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏شدنى قرار مى‏ دهد)

( سوره طلاق )

ارتباط مال با وضعیت مسلمانان:

 درس امروز ما ارتباط مال با وضعیت کنونی مسلمانان است.

متأسفانه وضع مسلمانان این است:

 به خدا سوگند به کشوری مسلمان در آفریقا سفر نمودم. به خدا سوگند نزدیک بود قلب من از درد بیرون افتد. ثروتمندترین کشور آفریقایی. کشوری که در معادن الماس، اورانیوم، طلا و مواد اولیه‌ی آلومینیم رتبه‌ی اول را دارد. ثروتمند ترین کشور از نظر حاصلخیزی خاک و بارش باران می‌باشد. میانگین باران در یک شهر چهارصد میلی متر است. محصولات کشاورزی فراوانی داشت. اما با وجود آن فقیرترین کشور آفریقا بود. ثروتمندترین کشور از نظر ثروت‌ها و فقیرترین کشور، زیرا دچار جهل بودند. در این باره سخنان فراوانی وجود دارد.
مسلمانان را فقیر می‌بینیم در حالی که بر روی ثروت‌های انبوهی نشسته هستنند، مهمترین مکان دنیا را در اختیار دارند، تمام ثروت‌ها را در اختیار دارند، اما با وجود آن فقیر اند، زیرا آنان دچار کوتاهی فراوانی شده اند. این کشوری که تصویر پیامبر گرامی ما علیه الصلاة والسلام را مورد تمسخر قرار داده است- و اکنون دوباره به پخش تصاویر پرداخته اند- جمعیت آن چقدر است؟ پنج میلیون. غذای چند نفر را تأمین می‌کنند؟ پنجاه میلیون در جهان از تولیدات این کشور می‌خورند. در ژاپن شرکتی هست که تعداد کارگران آن چهل هزار نفر اند و درآمد آن برابر با درآمد ملی بزرگترین کشور عربی است. برابر با تمام تولیدات است. تولیدات تمام ملت، صنعتکاران، بازرگانان، تولید عرصه‌های عمومی و ثروت‌ها و مجموع درآمد سرانه‌ی آنان برابر درآمد ملی است.

1 – مال، عصب زندگی است:

برادران، ارتباط مال با زمان ما این است که مال، عصب زندگی است. مال نیرو است. با مال و ثروت مشکلات حل می‌شود. سخنی است که بسیاری آن را برای ما می‌گویند، اینکه جمعیت یک بار است. چه کسی گفته است: جمعیت سر بار است؟ ژاپن بیشترین تراکم جمعیتی را در جهان داراست و تایوان، کره‌ی جنوبی و هند و ژاپن ثروتمندترین کشورهای جهان اند. نیروی کار یا یک برگ برنده است و یا یک برگ بازنده خواهد بود. اگر آن را به کار گرفتید و آموزش دادید تبدیل به برگ برنده می‌شود. یکی از مسلمات اقتصاد این است که منابع انسانی والاترین منبع اقتصادی در جهان به شمار می‌رود. ژاپن هیچ ماده‌ی خامی ندارد ولی ثروتمندترین کشور است آنان فقط از پشتکار و تلاش نیروی انسانی برخوردارند. بدون آنکه هیچ ماده‌ی خامی در اختیار داشته باشد ثروتمندترین کشور جهان می‌باشد.
برادران، گاهی شرایط بسیار سختی بوجود می‌آید. شرایط سخت اقتصادی و تحریم اقتصادی و تحریم صادرات برخی از کشورها، در چنین شرایطی کسب درآمد عبادت محسوب می‌شود. کسب درآمد و حلکردن مشکلات مسلمانان. افراد فقیر یا دانشجویان بااستعدادی هستند که نیاز به پشتیبان و حامی دارند تا بتوانند به بالاترین مراحل دست پیدا کنند. 

2 – عرصه‌های نیکی به وسیله‌ی مال گسترده و متنوع است:

 در سال گذشته در همایش قرآن کریم بودم. خبر به من رسید که به یک حافظ قرآن مبلغی حدود یک میلیون لیره یا بیشتر داده شد. گفتم: این جوان با این مبلغ چه می‌کند؟ دوست داشتم که یک بورسیه‌ی تحصیلی تا دکترا به این جوان داده شود. امت با دانشمندان خود نیرو می‌گیرد. بیمارستان‌ها با پزشکان و دانشگاه‌ها با اساتید و من امیدوارم مال و ثروت در این موارد سخت به عنوان بخشی از عبادت تقرب به خداوند محسوب شود.
گاهی یک کاخانه دار را می‌بینید که هشت هزار کارگر دارد. هشت هزار خانه را گشوده است. خانه‌هایی که پنج نفر جمعیت دارد. شوهر و همسر و سه فرزند. این حداقلش است. هشت هزار ضرب در پنج کنیم و معادل چهل هزار نفر می‌شود. همه‌ی آنان از این کارخانه کسب درآمد کند، آیا این سود نیست؟ سود بزرگی است. من امیدوارم نگویید که من شرایطم سخت است. با دعا همه چیز آسان می‌شود.

بار دیگر می‌گویم: «تصمیمی که انسان در باره‌ی سرنوشت خود می‌گیرد اگر واقعا از اراده و ایمان سرچشمه داشته باشد، به ندرت روزگار آن را تغییر می‌دهد»
شخصی مسلط به نرم افزار در یک کشور به من گفت: به خدا سوگند سودهای ما به مبالغ باور نکردنی رسیده است. نرم افزار به کشورهای بزرگ می‌فروشد. و نیروی کار تربیت می‌کند. سپس گفت: هر ماه صدهزار به هر کارمند می‌دهم. اگر این انسان در باره‌ی دین سخن بگوید به او گوش فرا می‌دهند. زیرا او برتر و موفق است و فرصت‌های شغلی با در آمد بالا آفریده است. نرم افزار را به کشورهای بزرگ می‌فروشد. اگر درباره‌ی دین سخن بگوید به او گوش خواهند داد.
برادران، هند از دو سه سال گذشته سود هشتاد و سه ملیارد دولار از فروش نرم افزار درآمد داشته است. فقط نرم افزار و نه نفت و یا آهن و یا مس.
آنچه دوست دارم در این دیدار مبارک روشن شود این است که وقتی شما خداوند را به یگانگی یاد می‌کنید و می‌گویید: خداوند مرا برای بهشت آفریده است درحالی که بهشت به کار و تلاش نیاز دارد پس به دنبال کاری بگردید که با آن به خداوند نزدیک شوید، بگویید: خداوند برای من کار نیکی مهیا کن که تو را خشنود کند.
به خدا سوگند یکی از برادران پزشک ما به خدا سوگند خورد که وی خود هجده هزار بیمار را در طول عمر رایگان درمان نموده است. به آنان کارتی می‌داده است. پزشکی که رسالتی را بر عهده دارد. نیاز دارد که به مسلمانان خیر برساند. پزشکان دیگر انجمنی تاسیس کرده اند. هر کس که در کشورهای دور دست درس خوانده و دارای بورد است به کسانی که موفق به سفر نشده اند، آموزش می‌دهد. به روزترین تجربه‌ها را به آنان منتقل می‌کند تا سطح پزشکی در کشور بالا رود.
به صراحت به من می‌گویید: من نماز می‌خوانم. اما تفاوت میان شما و تارک نماز باید بسیار زیاد باشد. در خاستگاه، اهداف، تصورات، رفتارها باید متفاوت از او باشید و اگر تفاوت چشمگیر و قابل توجهی میان شما نباشد، شما زیان دیده و هرگز مومن نخواهید بود.
وقتی هم و غم مسلمانان را به دوش می‌کشید، مقرب درگاه الهی خواهید بود: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

(( ما آمن بي من بات شبعان وجاره جائع إلى جنبه، وهو يعلم به ))
(( کسی که سیر بمیرد و همسایه اش در کنارش گرسنه بخوابد و او از این موضوع
آگاه باشد، به من ایمان ندارد ))

(به روایت طبرانی و بزار از انس بن مالک رضي الله عنه و سند بزار حسن است)

 پس ثروت، قدرت است. چه نیکوست مالی است که به وسیله‌ی آن ناموسم را حفظ و به خداوند تقرب یابم.

متاسفانه ثروتمند ما مال اندوزی می‌کند تا آن را هزینه‌ی لذت‌های شخصی کند و با آن پُز دهد و با خودرو، خانه، رفاه و آسایش و سفرهایش قلب بندگان را بشکند. اما مومن اموال را می‌اندوزد تا در راه خداوند هزینه نماید.
گویا این درس درباره‌ی ارتباط مال با جهان آخرت است. مال قدرت است. مال حلال مشکلات است. مال پایه‌ی زندگی است. می‌توانید آن را حلال بدست آورید و در راه حلال هم صرف نمایید. می‌توانید یک دانشگاه تاسیس کنید. دانشگاهی را دیدم که دانشجویان در آن هزاران نفر بودند و هزینه‌های آن رایگان بود، حمل ونقل دانشجویان دختر رایگان انجام می‌شد و علاوه بر آن حقوق نیز به آنان می‌دادند. این دانشگاه هزاران دانشجوی دختر و پسر فارغ التحصیل نمود. آنان کارمند شدند. دختران دانشجو استخدام شدند و ازدواج کردند. برای دختران باحجاب کارهای بیرون از خانه و بدون اختلاط ایجاد کردند. این کارها طبیعتا با مال و ثروت انجام می‌شود. تجربه‌های قابل توجهی در مسلمانان وجود دارد. پروژه‌های آموزشی، خدماتی، یتیم خانه، پروژه‌ی بهداشتی همه از راه انفاق ممکن است. اگر ثروتمند باشید ممکن است با مال و ثروت به بالاترین درجه‌های بهشت راه یابید.

(( لا حَسَدَ إِلاّ في اثْنَتَيْنِ: رَجلٌ آتَاهُ الله مَالاً فَهُوَ يُنْفِقُ منهُ آنَاءَ اللّيْلِ وآنَاءَ النّهَارِ، وَرَجُلٌ آتَاهُ الله القُرْآنَ فَهُوَ يَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللّيْلِ وَآنَاءَ النّهَار ))
((حسادت جز در دو مورد روا نيست: رشک بردن به مردى كه خداوند به او مال و ثروتى داده و او آن را شب و روز انفاق مى كند و رشک بردن به مردى كه خداوند به او قرآن عطا فرموده است و او شبانه روز به آن مى پردازد))

[ بخاری از ابوهريره ]

 برادران، می‌خواهم غیرت شما را بر انگیزم. می‌خواهم یکی از شما را قهرمان کنم. مساله بسیار آسان است. با من به این باور برسید که چیزی که نمی‌توانید انجام دهید همان چیزی است که نمی‌خواهید انجامش دهید. اما اگر خواستید ... به خدا سوگند اگر یکی از شما از خانواده‌ی فقیری باشید که از دنیا چیزی ندارند اگر راستگو باشد میلیاردر می‌شود. اگر راستگو باشند. اگر بخواهد با آن مشکلات مسلمانان را حل نماید. داستان‌های بی شماری از مردمان ثروتمندی وجود دارد که اموال هنگفتی را در راه حق، در راه خیر و حل مشکلات مسلمین صرف کرده اند و اندوه امت را به دوش کشیده اند.

3 – مال و ثروت میدان نبرد میان حق و باطل است:

 امروز ارتباط در گروه است. ما گروه مومنان یک گروه در روی زمین همستیم. گروهی دیگر نیز وجود دارد که مخالف مومنان است. و این حکمت الله عزوجل است. بنا به حکمت والایی خواسته تا دو طرف در روی زمین با هم باشند. مومن و غیر مومن، خیر و شر، سوء استفاده کننده وسوء استفاده شونده، ستمگر و ستمدیده، تولید کننده و مصرف کننده. این دو قطبی‌ها را خداوند در کنار هم نهاده است. از جمله نتایج این جمع میان دو گروه یک نبرد ازلی و ابدی میان حق و باطل است. این قضا و قدر است.
همیشه می‌گفتم: مهم نیست که باطل وجود داشته باشد. باطل هست. باطل قدیمی است. در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم باطل وجود داشت. اما مهم این است که در میدان تنها نباشد. گاهی خبر مومنان ثروتمند را می‌شنوید. به خدا سوگند از اشتیاق مانند آنان بودن ذوب می‌شوید. انفاق برنامه ریزی شده و معتدلانه. پس این اموال هنگفت سبب حل مشکلات می‌شود. یتیم خانه ای باز می‌کنید یا دانشکده ای افتتاح می‌کنید یا بیمارستانی می‌سازید یا صد جوان را به خانه‌ی بخت می‌فرستید و خانه‌هایی برای جوانان می‌سازید و یا کلینیکی را بنا می‌نمایید. تمام این‌ها ممکن است. پس اگر نیت می‌کنید که مال را برای حل مشکلات مسلمانان جمع کنید خداوند عزوجل دروازه‌های روزی را بر روی شما می‌گشاید.

غم شما غم دنیا نباشد:

 امیدوارم هدف برادران تنها ازدواج و صاحب خانه شدن، نباشد. اینکه اگر ازدواج کرد و در خانه ای نشست تمام مشکلاتش حل می‌شود. اما به شما می‌گویم: وقتی صاحب خانه می‌شود طبیعتا ازدواج می‌کند و پس از آن که این اهداف مادی محدود به دست آمد بدبختی‌ها شروع می‌شود و احساس پوچی می‌کند.
مردی را تصور کنید که پادشاهی به او می‌گوید: هر چه می‌خواهی از من طلب کن. آن مرد مدت طولانی فکر می‌کند و جمع و تفریق و تقسیم و ضرب می‌کند و به او می‌گوید:
یک مداد، بهایش تنها بیست قرش است. خداوند بزرگی که شما را برای بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین آفریده است تنها خواسته ات از او فقط ازدواج و خانه است؟

﴿ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ (38)﴾
(آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ ايد)

( سوره توبه )

 آیا پذیرفتید؟

﴿ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (38)﴾
(متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست)

( سوره توبه )

 آرمان می‌خواهیم.
باری یکی از برادران گرامی ما که چیزی از دنیا نداشت از یکی از برادران بیست هزار لیره به عنوان قرض می‌خواست. موتور سه چرخی خرید و به وسیله‌ی آن شروع به معامله نمود. و کیسه‌های نایلونی را در شهر پخش می‌کرد. سال بعد پول را پس داد و زکات مال خود را هم پرداخت کرد.
برخی از بزرگترین تاجران و صنعتکاران از صفر شروع کرده اند. اما در فکر خدمت مردم بوده اند. بیندیشید اگر پول داشته باشید مشکلات مردم را حل نمایید. در فکر پروژه‌های خیریه، بهداشتی، اجتماعی باشید. یک کار ایجاد کنید. یک پروژه‌ی دعوی را شروع کنید. مسجدی بسازیدو دانشگاهی تاسیس کنید. و نگویید: من چیزی ندارم. مردان بزرگ هیچ در بساط نداشته اند. اگر سرگذشت انسان‌های موفق را بخوانید شگفت زده خواهید شد. زیرا بیشتر آنان از صفر شروع کرده اند. اما قلبی بزرگ و اهداف والایی داشته اند. نیت آنان خیر و والا بوده است. هزاران نمونه وجود دارند که از صفر شروع کرده اند. از هیچ آغاز نموده اند. از زندگی سراسر محرومیت آغاز کرده اند. سراسر از دین دور بوده اند. اما بعدها تبدیل به یکی از بزرگان و سرشناسان امت شده اند.
باری با شخصی برخورد کردم که به من گفت: من کارم باربری در بازار تره بار بود. اکنون وی ناوگان حمل و نقل سردخانه ای میوه جات برای حمل و نقل میوه‌ها از کشوری به کشوری دیگر در اختیار دارد و اکنون بزرگترین تاجر میوه در یک کشور بزرگ شده است. می‌گوید: حتی یک نماز فرض من ترک نشد و در زندگی حرام نمی‌شناختم. وی کارهای بزرگی دارد. در آفریقا دانشگاه‌هایی احداث نموده است. موسساتی بنا نموده است. راضی نباشید که تنها یک انسان معمولی مانند مردم عوام باشید. انسانی نباشید که تنها هدفش خرید خانه است. تنها هدفش ازدواج است. شما یکی از شش میلیارد انسانی هستید که به دنیا آمده اند و آن را ترک می‌کنند و کسی از آنان خبری ندارد. یادی از خود به جا بگذارید. انسانی باش که با انگشت به تو اشاره کنند نه از باب تکبر بلکه از باب نیکی و خیر.

انواع عبادت:

 برادران چنان که می‌گویند، این سخن مفاهیم مختلفی دارد. می‌گفتم: چند نوعی عبادت وجود دارد که داوطلبانه و آمیخته به محبت قلبی مبتنی بر شناخت یقینی است که منجر به خوشبختی ابدی می‌شود.

1 ـ عبادت شخصیتی:

 می گفتم: نوعی عبادت به نام عبادت شخصیتی وجود دارد، شما کیستید؟ شما نیرومندید. اولین عبادت احقاق حقوق است. ما ثروتمند هستید اولین عبادت انفاق اموال است. عالم اولین عبادتش آموختن علم است. زن اولین عبادتش شوهرداری ومراقبت از فرزندان است. این عبادت‌ها را اصطلاحا عبادت شخصیتی می‌خوانیم.

2 ـ عبادت موقعیتی:

اما نوعی عبادت موقعیتی نیز وجود دارد. مسلمانان با شرایط سختی رو به رو هستند. از والاترین عبادات این است که مشکلات مسلمانان را حل کنید. فرصت‌های شغلی در اختیار آنان بگذارید. بورس تحصیلی به آنان بدهید. الله عزوجل زیرکی و نادانی را به یک اندازه در سراسر زمین پراکنده است. در هر امتی حتی در پیشرفته ترین کشورها از نظر مادی، تعداد افراد با استعداد و نابغه برابر با تعداد افراد نادان است. در حال حاضر دستاوردهای تازه و شگفت آور همه را مسلمانان طراحی کرده و می‌سازند. در صنعت همین طور است. مسلمانان بصورت فردی بسیار قوی اند اما در گروه ناتوان و ضعیف اند. این عبادت موقعیتی بود. 

3 ـ عبادت زمان:

 عبادت زمانه، زمانی که دشمن با سیاست بینوا سازی بخواهد ما را فقیر نماید و ثروت‌ها را به سوی خود منتقل کند عبادت زمان انجام می‌شود. در جنگ اول و دوم و سوم هزاران میلیارد را از کشور ما به غرب به یغما برده شد. بهای اسلحه... این سیاست بینواسازی نام دارد. من می‌گویم: اگر دشمن بخواهد ما را فقیر سازد عبادت گروهی باید صورت گیرد و نه به صورت فردی، مانند بهبود زمین ها، پیشبرد کشاورزی، صنایع و پیشرفت تولیدات و حل مشکلات امت.
شاید سدی را در کنار زمینی به مساحت پنج هزار متر ببینید و این زمین برای کشاورزی مناسب است. اکنون جنگ میان دو عقل اتفاق افتاده است چیزی که تنازع برای بقا نامیده می‌شود. شخصی سست اراده و تنبل می‌خوابد. تا ظهر خواب است. همه چیز را به تاخیر می‌اندازد. امروز و فردا می‌کند. کار خود را به خوبی انجام نمی‌دهد. در زندگی جایی ندارد. امروزه رقابت شدید است.
در گذشته می‌شد تنها زندگی کنید و با دوری از قدرتمندان از شرشان در امان باشید اما امروز این امکان ندارد. خواه نا خواه قدرتمند در کنار شما و شما در کنار قدرتمند هستید. میان شما از طریق شبکه‌های رسانه ای و ماهواره ای ارتباط ایجاد می‌شود. تمام زمین به اندازه‌ی میز دفتر کار شده است. هر رویدادی در جهان را در چند دقیقه می‌بینید و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهید و بر زندگی تان تاثیر می‌گذارد بلکه گاهی یک سخنرانی قیمت‌ها را بالا می‌برد و امروزه جهان یک جامعه‌ی واحد شده است. هر اختلالی در یک مکان در مکان دیگر بازتاب می‌یابد.

جوانان، آینده هستند:

 من می‌گویم: شما جوانان امت آینده‌ی آن هستید. چقدر قلب من سرشار از غبطه می‌شود وقتی می‌بینم که اکثر حاضران جوانان هستند، زیرا جوانان چنان که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

(( ريح الجنة في الشباب ))
(( بوی بهشت در جوانان است ))

[ روایت ماثور ]

 جوانان آینده‌ی امت هستند. این امت دچار لغزش شده است. هر اسبی ممکن است زمین بخورد و هر شمشیری ممکن است به خطا رود و هر عالمی ممکن است اشتباه کند. اسب این امت به زمین خورده است. اکنون تمام امیدها به جوانان است تا گذشته‌ی با شکوه این امت به آن بازگردد. از بسیاری اتهامات همیشگی باورمان شده که ما عقب مانده ایم. باورمان شده که امکانات پیشرفت را نداریم. این یک تهاجم فرهنگی بسیار خطرناکی است. ما متهم هستیم و از روی ناآگاهی این را باور می‌کنیم.
برادران ما امتی بسیار بزرگ هستیم، زیرا خداوند عزوجل در قرآن کریم که تا روز قیامت تلاوت می‌شود، می‌فرماید:

﴿ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّه ِ﴾
(شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‏ ايد به كار پسنديده فرمان مى‏ دهيد و از كار ناپسند بازمى داريد و به خدا ايمان داريد)

( سوره آل عمران: 110)

 یک جنگ در یک کشور آسیایی در سرزمینی بسیار بزرگ و مین گذاری شده در گرفت. کشور قدرتمند سربازان یک کشور اسلامی ضعیف را به آنجا می‌برد چند تن از آنان مردند؟ چهارهزار نفر در اثر انفجار مین جان باختند. آنان زمین مذکور را از مین پاکسازی نمودند. افسر می‌گوید: هیچ سربازی از انگلیس نمرد. اما این سربازان را بی اطلاع به آنجا فرستادند. زمین سراسر انفجار شد. پاکسازی شد. ارتش بریتانیا پس از آن وارد شد. آنان وحشی بودند.
دو روز بعد از آن خبری شنیدم که از شدت شگفتی آن را باور نکردم. مطمئن نیستم نخست وزیر استرالیا یا رئیس پارلمان آن، از ساکنان این سرزمین به طور رسمی عذرخواهی کرد و گفت: ما جوانان شما را کشتیم. ما شما را آواره کردیم. ما شما را بینوا ساختیم. برای اولین بار بود که از سوی یک کشور بیگانه عذرخواهی رسمی به گوشم می‌رسید. فرزندانشان را گرفتند.
نسل امروز مهربانی مادر را تماما درک نمی‌کنند. فرزندان را از پدران و مادران گرفتند و آنان را در مکان‌های دور دست نهادند. انسان بدون دین یک وحشی درنده است. با وجود این اعتراف نمودند و عذرخواهی کردند و تابلوهای «متأسفیم» را برافراشتند. باید قوی و نیرومند باشی. 

مالزی نمونه‌ی والای یک کشور پیشرفته‌ی اسلامی:

 به همراه یک هیئت رسمی به یک کشور اسلامی مسافرت نمودم و سفیر از ما استقبال نمود. سفیر به ما گفت: مالزی یک کشور کوچک است. مجموع صادرات این کشور از تمام صادرات کشورهای عربی از جمله نفت بیشتر است. گفتم: چند میلیون است؟ گفت: بیست و سه میلیون. بیست و پنج سال پیش در جنگل‌ها بودند. تاریخی ندارند. اما امروز صادرات این کشور به اروپا از صادرات تمام کشورهای عربی از جمله نفت آنان نیز بیشتر است. دیدن یک کشور غربی بسیار پیشرفته معمولی است. آنان کشور را با تمدن و بناها و راه‌ها مشهور کرده اند. اما وقتی از کشوری اسلامی بازدید می‌کنید که کشور خودتان نیز می‌باشد، در آن احساس عقب ماندگی می‌کنید. اما در این کشور خود به خود احساس عجیبی به انسان دست می‌دهد. گویی در پیشرفته ترین کشور غربی هستید. درحالی که این کشور مسلمان است. سراسر مساجد است. زنان حجاب دارند. باری شخصی برای دخالت در امورشان رفته بود. یک وزیر زن با قاطعیت به او گفته بود: کفشت را در دهان خود بگذار و تنها در امور مربوط به خودت صحبت کن. زیرا شصت درصد از صادرات آن کشور به یک کشور قدرتمند انجام می‌شود. ثروت ندارند. آنان روغن پالم دارند. بیشتر صادرات آنان ابزارآلات کامپیوتری و خودرو است. این کشور مسلمان ابرکشوری در شرق است. این کشور بسیار محترم است. تجربه‌ی اقتصادی مالزی به انسان شوک وارد می‌کند.
من قصد دارم شهوت مال را در این درس به اعمال اخروی مرتبط سازم. ارزش شما نزد خداوند به میزان اعمال نیک شما بستگی دارد. باید از کشور اسلامی درحال رشد تجربه بگیریم. باید بگویم درصد طلاق در آنجا بالا رفت. دو مدرسه تاسیس کردند. تنها زمانی عقد ازدواج میان دو جوان انجام می‌شد که پسر و دختر به آن دو مدرسه می‌رفتند و در امتحانات آن موفق می‌شدند. مدت دوره‌ی آن شش ماهه بود. مسائلی مانند حقوق همسر، شوهر، آداب و .. تدریس می‌شد. پس از آن درصد طلاق از هشتاد درصد به ده درصد کاهش یافت. زیرا آنان آگاهی بخشی نمودند. هر مشکلی راه حلی دارد. بیندیشید تا راه حلی بیابید و هدفی بزرگ را ترسیم کنید.
یک بار در یک روستای مرزی یک راهنمای پرورشی اعزام شد. از یک روستای مرزی بازدید کرد و یک پرسش معمول آنجا مطرح کرد: پسرم بلند شو، دانش آموز بلند شد، وقتی بزرگ شدی دوست داری چکاره شوی؟ پاسخ‌ها هم معمول و سنتی بود: افسر، استاد، خلبان، هر چه خدا بخواهد، پزشک. یک دانش آموز کوچک برخاست و راهنما به او گفت: تو وقتی بزرگ شدی دوست داری چکاره شوی؟ به او گفت: دوست دارم قاچاقچی شوم.
برادران، زندگی بسیار پیچیده است و زمین به اندازه‌ی یک دفتر کار است. هرگز نخواهیم توانست تنها زندگی کنیم. درحالی که قدرتمندان امکاناتی برای دخالت در تمام امور ما دارند. اما چه چیزی آنان را از این کار منع می‌کند؟ قدرت ما و وحدت ما و آگاهی ما و امید به جوانان پس از امید به خداوند عزوجل، چراکه بوی بهشت در جوانان استشمام می‌شود.

اراده و آرمان جوانان قدرت و ضمانت محسوب می‌شود:

 تصور کنید سیدنا ابوبکر صدیق پیاده می‌رود و سیدنا [اسامه بن] زید جوانی هفده ساله بر روی شتر سوار است و سپاه را فرماندهی می‌کند. ابوبکر یکی از سربازان اوست. سیدنا عمر، عثمان و علی از سربازان او هستند. به او می‌گوید: ای خلیفه‌ی رسول خدا، یا شما سوار شوید یا من پیاده می‌شوم. می‌گوید: به خدا سوگند نه من سوار می‌شوم و نه تو پیاده می‌شوی. چه اشکالی دارد یک ساعت در راه خدا قدم بر خاک فرسایم.
سیدنا اسامه فرمانده‌ی سپاه است. بوی بهشت در میان جوانان است. یک بار به مسجدی در یکی از کشورهای اسلامی وارد شدم. خداوند به مقتدیان آن برکت دهد، اما همه بالای هشتاد سال بودند. به تعبیر کنایی دقیق: کیلومتر شمار کهنه هست و لاستیک چرخ هم صاف.
پدیده ای که در کشور خوب ماست این است که به هر مسجد جامعی که وارد می‌شوید همه مقتدیان را جوانان تشکیل می‌دهند. پس شما آینده اید. به خدا سوگند خداوند نیکی را به دستان شما جریان می‌دهد.
یک بار در روستای ازرع بودم. شخصی آمد و درگوش من چیزی گفت. این شهر، شهر ابن قیم جوزی است. ابن قیم جوزی اینجا؟! ابن قیم چهارصد اثر از خود به جا گذاشته است و دانشمند طراز اول به شمار می‌رود. زمانی که کودکی در سن ابتدایی بود آیا کسی فکر می‌کرد که او ابن قیم جوزی بشود. بزرگان زمین روزی دانش آموزان کوچکی بوده اند، آرمان‌ها کجاست؟
درس امروز ما ارتباط مال با اهداف این امت است.

موضوع علمی: کیسه‌ی آمنیوتیک جنین:

1 ـ جنین با سه پرده محافظت می‌شود:

 به موضوع علمی می‌پردازیم. درس ما عقیده و اعجاز است. موضوع علمی این است که جنین در رحم مادر با سه پرده یا کیسه در برگرفته شده است. قرآن به این موضوع اشاره دارد و می‌گوید:

﴿ ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ (6)﴾
(سه تاریکی)

( سوره زمر )

2 ـ مایع آمنیوتیک:

 اولین پرده یا کیسه ای که جنین را در بر دارد، پرده‌ی آمنیوتیک است. این پرده بسته است. هیچ روزنه ای ندارد و چون بسته است پر از مایعی به نام مایع آمنیوتیک است. این مایع بین پرده و جنین قرار دارد. حجم این مایع یک و نیم لیتر است. کدام یک از تمام شما باور می‌کند که اگر این مایع نبود این حضور و جلسه نیز نبود. در دمشق و سوریه هیچ کس نمی‌زیست. اگر این مایع نبود هیچ نوزادی متولد نمی‌شد.

وظیفه‌ی مایع آمنیوتیک:

1 ـ تغذیه‌ی جنین:

 این مایع وظایف فراوانی بر عهده دارد. اولین وظیفه اش این است که جنین را تغذیه می‌کند. این مایع دارای مواد زلالیه و مواد قندی و املاح غیر آلی است. جنین با این مواد تغذیه می‌شود.

2 ـ حفظ جنین از آسیب ها:

 وظیفه‌ی دوم و مهمترین وظیفه‌ی این است که این مایع جنین را از آسیب‌ها حفاظت می‌کند. و تماما مانند مغز عمل می‌کند. میان مغز و جمجمه نیز مایعی وجود دارد. در سفینه‌ی فضایی نیز میان کابین سرنشینان و پوسته‌ی خارجی مایعی وجود دارد. اگر ضربه ای به شکم مادر حامله برخورد کند و فشار این ضربه حدود چهار کلیو باشد و به شکم مادر بخورد، وجود این مایع فشار این ضربه را می‌گیرد و آن در سراسر جنین پخش می‌کند. چهار کیلو در یک سانتیمتر. اما مایع آمنیوتیک ضربه را به تمام سطح جنین پخش می‌کند و در این حالت پانزده در هزار گرم می‌شود. مشکلی پیش نمی‌آید. از چهار کیلو بر یک سانتیمتر به پانزده در هزار گرم کاهش می‌یابد.
در سفینه‌های فضائی از این اصل تقلید شده است. این اصل در مغز نیز وجود دارد. مغز با مایعی که میان آن وجمجمه قرار دارد احاطه شده است. هر ضربه ای به سر بخورد می‌گویند: سرش شکست. ضربه را می‌گیرد و سر، نیروی ضربه را از طریق مایع به کل مغز با واحد یک در هزار گرم پخش می‌کند.

3 ـ تسهیل حرکت جنین در شکم مادر:

 مورد دیگر، این مایع حرکت جنین را روان می‌سازد. در تمام حالت‌ها روغن حرکت را روان می‌سازد. موتور بدون روغن آتش می‌گیرد. روغن روح موتور است. مایع همین طور حرکت جنین را در رحم مادر روان می‌سازد. و گاهی درب به سختی باز می‌شود. با یک قطره روغن به راحتی باز می‌شود. بنابراین: این مایع اجازه می‌دهد حرکت آزادانه و راحت برای جنین در رحم مادر فراهم شود.

4 ـ ممانعت از چسبیدن جنین به رحم مادر:

 این مایع مانع چسبیدن جنین به رحم مادر می‌شود. اگر مایع نمی‌بود جنین به رحم مادر می‌چسبید اما این جنین در حال رشد دائم است. و سلول‌ها در کنار یکدیگر رشد می‌کنند و یک بخش به هم پیوسته را تشکیل می‌دهند. پس از ویژگی‌های این مایع این است که از چسبیدن جسم جنین به دیواره‌ی رحم مادر جلوگیری می‌کند.
به همین تناسب دستگاه گوارش جنین پر از ماده‌ی چرب سیاهی است که مانع چسبیدن روده‌ها در زمان رشد می‌شود. اگر روده‌ها لوله ای باشند زایمان طبیعی و سالم است اما اگر به هم چشبیده باشد جنین می‌میرد. گاهی روده‌ها به هم می‌چسبد اما این مایع و چربی در دستگاه گوارش ماموریتش این است که مانع چسبیدن جنین به پرده‌ی آمنیوتیک می‌شود.

5 ـ دستگاه سرد کننده وگرم کننده:

 این مایع دستگاه تهویه ای است حرارت آن هجده درجه است. در سردی شدید یا گرمای شدید غیر قابل تحمل جنین دارای یک دستگاه تهویه‌ی گرم و سرد کننده است. حرارت مایع ثابت است و این‌ها وظایف این مایع بود.

6 ـ کمک به جنین در خروج از رحم هنگام زایمان :

 پیش از زایمان کیسه‌ی آب آمنیوتیک از بخش پایین پاره می‌شود و مایع جریان می‌یابد و مجرای زایمان با این مایع لغزنده می‌شود وبنابراین حرکت جنین از آن مجرای تنگ آسان می‌شود و زایمان به راحتی انجام می‌شود.

7 ـ ضد عفونی کردن مجرای زایمان:

و این مایع نیز یک ويژگی دیگری دارد و آن ضدعفونی کردن مجرای زایمان و پاکیزه نمودن آن است.

پایان:

 به ويژگی‌های ترتیبی مایع آمنیوتیک باز می‌گردیم: ضدعفونی و پاکیزه نمودن، آسان سازی زایمان، فضای تهویه‌ی مناسب، آسان سازی حرکت، ممانعت از چسبیدن جنین به دیواره‌ی رحم و در نهایت سرشار از مواد مغذی است.
هشت وظیفه دارد، منبع تغذیه، حرکت، تهویه، ضدعفونی کردن و روان سازی است.

 

﴿ هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ (11)﴾
(اين خلق خداست [اينك] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريده‏ اند)

( سوره لقمان )

 برادران گرامی، به خداوندی که جز او خدایی نیست سوگند وقتی در برخی از حقایق علمی در رابطه با آفرینش انسان تامل می‌کنیم از بزرگی خداوند عزوجل تن به لرزه می‌افتد و مو بر بدن راست می‌گردد. موضوعات علمی آفرینش انسان شما را با عظمت خداوند رو به رو می‌سازد بلکه این حقایق کوتاه ترین راه به سوی خداوند به شمار می‌رود و وسیع ترین دروازه‌ی ورود به درگاه الله است.

﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ﴾
(مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هايى [قانع كننده] است * همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏ انديشند)
( سوره آل عمران )
﴿ وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (21)﴾
(و در خود شما پس مگر نمى ‏بينيد)

( سوره ذرايات )

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر