حالت سیاه
07-10-2024
Logo
عقيده - عقيده واعجاز - درس (16-36) ارکان تکلیف: شهوت -2- کنترل شهوت در انسان- ويژگی‌های آب
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین.
بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را می‌دانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله ی بندگان صالح خود قرار بده.

شهوت یکی از ارکان تکلیف:

1 – بنده ی شهوت کیست؟

برادران گرامی، با درس شانزدهم از دروس عقیده و اعجاز در خدمت شما هستیم و در درس گذشته موضوع شهوت را آغاز نمودیم. شهوت یکی از ارکان تکلیف است. بسیاری از مردم این پرسش را دارند که اگر شهوت نمی‌بود مردم گرفتار نافرمانی و گناهان نمی‌شدند و گاهی برخی از مثال‌ها را از احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مانند روایت بخاری از ابوهریره رضی الله عنه می‌آوردند که از آن حضرت روایت نموده که فرموده است:

(( تَعِسَ عَبْدُ الدِّينَارِ وَالدِّرْهَمِ، وَالْقَطِيفَةِ وَالْخَمِيصَةِ، إِنْ أُعْطِيَ رَضِيَ، وَإِنْ لَمْ يُعْطَ لَمْ يَرْضَ ))
((هلاک باد بنده ی دينار و درهم و بنده¬ی پارچه و جامه که اگر داده شود، راضی می‌گردد و اگر داده نشود راضی نگردد))

بنابراین انسان بنده ی دینار و بنده ی درهم است و گاهی بنده ی شکم است و گاهی بنده ی زیر شکم می‌باشد و گاهی هم بنده ی لباس و پوشاک خود است.
در حقیقت این حدیث اشاره به گروهی از مردم می‌کند که به جای خداوند به پرستش شهوت‌ها و امیال و خواسته‌های خود می‌پردازند و خداوند این معنا را در آیه ای تاکید نموده است:

﴿ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ﴾
(آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى )

( سوره فرقان آيه: 43 )


و چنان که می‌دانید عبادت دو نوع است، ما عبید داریم و عباد؛ عبید جمع عبد القهر یعنی بنده ی جبر و زور و عباد جمع عبد الشکر یعنی بنده ی سپاسگزار می‌باشد. کسی که خداوند را از روی نشانه هایش بشناسد و او را دوست بدارد و بپرستد و فرمان برد و به او روی آورد و برنامه اش را در پیش گیرد و به آفریدگانش نیکی کند، در واقع بنده ی سپاسگزار بوده است و جمع آن عباد است.

﴿ وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا ﴾
(و بندگان خداى رحمان كسانى‏ اند كه روى زمين به نرمى گام برمى دارند)

( سوره فرقان آيه: 63 )

در حالی که انسان خودسری که شهوتش او را کنترل می‌کند و بنده ی شهوت خویش است و خداوند را نمی‌پرستد، این شخص بنده ی زور و عذاب بوده و جمع آن عبید است.

﴿ وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴾
(و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمكار نيست )

( سوره فصلت آيه: 46 )

2 – شهوت بی طرف است:

چنان که در درس گذشته گفتم: شهوت بی طرف است؛ چرا که شما مختار هستید. گاهی شهوت ممکن است پله ی ترقی و پیشرفت به والاترین مقام‌ها باشد و گاهی نیز ممکن است باعث سقوط انسان به پرتگاه‌های نابودی گردد؛ بنابراین شهوت بی طرف است و بهترین مثال برای بیان این امر داستانی است که بسیار استفاده می‌کنم:
سوخت مایعی که در خودرو جریان دارد اگر در مخزن محکمی قرار گیرد و در لوله‌های محکمی نیز جریان یابد و در وقت مناسب نیز انفجار یابد، در این صورت حرکتی مفید ایجاد می‌شود. سوخت همان سوخت است. اما اگر بر روی خودرو ریخته شود و یک جرقه بگیرد تمام خودرو و سرنشینانش آتش می‌گیرند. همان طور که این سوخت نیروی مفید و خوبی است می‌تواند نیروی ویرانگر و خانمان¬سوز باشد. شهوت‌ها این گونه اند. به یقین باور دارم که شهوت‌ها بی طرفانه است، پس می‌تواند نردبانی به بالاترین مراحل باشد و نیز می‌تواند عامل سقوط انسان به پرتگاه نابودی باشد.
یک مثال می‌زنم، شخصی با زنی نیک ازدواج می‌کند. نگاه به آن زن او را شاد می‌کند. اگر به او دستور دهد فرمان برداری می‌کند. اگر شوهر در خانه نباشد حافظ خانه ی او است. پسران نیک و دختران مومنی برایش به دنیا می‌آورد که با جوانان مومنی ازدواج می‌کنند. این خانواده را زیبا خواهید دید و تا نسل‌های پس از آنان نیز نیک و مؤمن خواهند بود. تربیت آنان عالی بود. در جامعه افراد کارآمدی شده اند. این خانواده مقام بسیار والایی دارد. با وجود این که اصل این زندگی یک ارتباط جنسی بوده است. آیا این طور نیست؟
گاهی شخصی کاباره ای باز می‌کند و به گناه و نافرمانی مشغول می‌شود و به مشتریان این کاباره اجازه می‌دهد به زنا و حرام و مانند آن گرفتار شوند. این مکان کانون فساد می‌شود و اصل در این‌جا هم ارتباط جنسی است.
پس شهوت‌ها بی طرف هستند. می‌توانید به وسیله ی آن به والاترین مقام‌ها برسید و همین طور ممکن است انسان را به پرتگاه نابودی بکشاند. شهوت همان شهوت است.

3 – لذت‌های دنیایی بی طرف هستند:

شهوت بی طرف است. بهره‌ها ولذت‌ها نیز بی طرف هستند. شما با هوش هستید، لذا این استعداد را برای گسترش حق به کار می‌گیرید و گاهی ممکن است با هوش باشید و این هوش را برای فساد و نابودی انسان و مال اندوزی از راه حرام به کار گیرید.
زیبایی می‌تواند در خدمت حق قرار گیرد. چرا که انسان اگر زیبا باشد این زیبایی وی را در راه تحقق اهدافش در زندگی یاری می‌دهد و همین زیبایی می‌تواند دلیلی برای افتادن این جوان در هزاران گناه و نافرمانی باشد.

زبان رسا و تمام سهم‌ها بی طرف هستند. تمام شهوت‌ها بی طرف هستند. تمام نعمت‌های الهی بی طرف هستند. خداوند به شما مالی داده است، شما می‌توانید آن را در راه فرمانبری از الله هزینه کرده وبه والاترین مقام برسید و یا این که آن مال را در فساد مردم و انجام شهوت‌های خداناپسند به کار برید.
مقام و جایگاه: گاهی ممکن است مقام بسیار بالایی داشته باشید و این مقام را در راه احقاق حق استفاده کنید و باطل را نیز نابود نمایید. به این ترتیب به وسیله ی این مقام به والاترین مقام می‌رسید و گاهی نیز ممکن است این جایگاه را برای اندوختن اموال هنگفت از راه حرام به کار برید و به این ترتیب به پرتگاه نابودی سقوط کنید. پس، لذت ها، شهوت‌ها و نعمت‌های الهی همه بی طرف هستند، چرا که شما مختار هستید و همه چیز بی طرف است و شما به وسیله ی آن یا ترقی و پیشرفت می‌کنید و یا به پرتگاه سقوط می‌نمایید.
برای همین برخی این آیه ی شریفه را می‌خوانند که می‌فرماید:

﴿ فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَن * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴾
(اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را مى ‏آزمايد و عزيزش مى دارد و نعمت فراوان به او مى‏ دهد مى‏ گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است * و اما چون وى را مى ‏آزمايد و روزى‏ اش را بر او تنگ مى‏ گرداند مى‏ گويد: پروردگارم مرا خوار كرده است)

( سوره فجر )

پاسخ دندان شکن الله فرا می‌رسد:

﴿ كَلَّا ﴾
(هرگز)

( سوره فجر آيه: 17 )

این چنین نیست. بخشش‌های من اکرام و نبخشیدن هایم محرومیت نیست، بلکه بخشش من آزمایش و نبخشیدنم درمان است.
پرسشی که بسیار می‌پرسم: آیا مال نعمت است؟ آری و خیر. آیا فقر نعمت است؟ آری و خیر. چگونه؟ مال در صورتی نعمت است که از راه حلال به دست آید و در راه حلال نیز مصرف شود.
به خدا سوگند دوست پدرم را در عید چند سال پیش دیدم. به من می‌گفت: من 96 ساله ام. دیروز چکاپ کردم و تمام نتایج طبیعی بود. در سن 96 سالگی، به من می‌گفت: به خدا سوگند حرام را نمی‌شناسم. نه مال حرام و نه زنان حرام. کسی که پرهیزکارانه زندگی کند نیرومند و توانا خواهد زیست.

4 – فرمانبرداری از الله باعث امنیت و خوشبختی و آرامش می‌شود:

برادران گرامی، دنیا با فرمانبرداری از الله زیباست. دنیا با فرمانبری از الله خوشبختی می‌آورد. کسی که از خداوند فرمان می‌برد خداوند نیز به او می‌بخشد.
از معاذ رضی الله عنه روایت شده که گفته است: پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر الاغی به نام عفیر، سوار بودم، به من فرمود:

(( يَا مُعَاذُ، هَلْ تَدْرِي حَقَّ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ ؟ وَمَا حَقُّ الْعِبَادِ عَلَى اللَّهِ ؟ قُلْتُ: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: فَإِنَّ حَقَّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ، وَلَا يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا، وَحَقَّ الْعِبَادِ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ مَنْ لَا يُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا... ))
((ای معاذ، می‌دانی حق خدا بر بندگان، وحق بندگان بر خدا چيست؟ عرض کردم: خدا و رسولش داناترند. فرمود:حق خدا بر بندگان اين است که او را پرستش کنند و شريکی برای او قائل نشوند و حق بندگان بر خدا اين است که کسی که شريکی برای او قائل نشده را عذاب ندهد... ))

[ متفق عليه ]

شما ای مومنان، ای کسانی که به این جلسه ی درس آمده اید و شما ای کسانی که این سخنان را می‌شنوید، اگر از خداوند فرمان بردید حقی برای شما قایل است و و آن ین که شما را عذاب ندهد.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا ﴾
(در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند [و مى‏ گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد)

( سوره فصلت آيه: 30 )

به خدا سوگند برادران، من باور ندارم که در دل مؤمن ترس، نگرانی، ناکامی و یا سوداگری بیاید. خداوند عز وجل در قرآن به شما اطمینان می‌دهد و می‌فرماید: من از شما دفاع می‌کنم. خداوند در عرش خویش از شما دفاع می‌کند:

 

﴿ إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ﴾
(قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏ اند دفاع مى ‏كند)

( سوره حج آيه: 38 )

﴿ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيراً ﴾
(و به هر كس حكمت داده شود، به يقين‏، خيرى فراوان داده شده است)

( سوره بقره آيه: 296 )

به شما خشنودی می‌بخشد، شما از خداوند خشنود می‌شوید. به شما آرامش می‌دهد و این به طور کلی بزرگ ترین و ارزشمندترین نعمت است.

﴿ أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴾
(همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده ‏خاطرشان كرد)

( سوره قريش )

به شما خوشبختی و آرامش می‌دهد.
بنابراین ای برادران، شهوت‌ها بی طرف هستند و بر عکس اگر شهوت نبود به سوی خداوند زمین وآسمان‌ها بالا نمی‌رفتید و اگر شهوت نبود بهشتی نبود. اگر همه چیز حلال و آزاد می‌بود، چگونه و به چه ترتیبی به سوی خداوند تقرب می‌جستید؟ پس اگر با حرام رو به رو شدید، با چشم پوشی به خداوند تقرب می‌جویید، با رها کردن درآمد شبهه دار به خداوند نزدیک می‌شوید و با زبان نگه داشتن به خداوند نزدیک می‌شوید. غیبت حرام است، سخن چینی و اختلاف اندازی میان مردم و تکبر نیز حرام است. زبان عامل ارتکاب پنجاه گناه است. اگر از تمام این گناهان دوری جستید، گوش خویش، چشم و زبان و حرکات و دستان خویش را حفظ نمودید، به سوی خداوند اوج گرفته و نزدیک می‌شوید.
بنابراین تاکید می‌کنم اگر شهوت‌ها نبودند ما به خداوند زمین و آسمان‌ها نزدیک نمی‌شدیم و اگر شهوت‌ها نبودند بهشت نیز نبود. آن بهشت‌هایی که از زیر درختانشان رودخانه‌ها جاری است، وجود نمی‌داشت.

﴿ أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا ﴾
(ميوه و سايه‏ اش پايدار است)

( سوره رعدآيه: 35 )

﴿ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ * إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴾
(اما كسى كه كارنامه‏ اش به دست راستش داده شود گويد بياييد و كتابم را بخوانيد * من يقين داشتم كه به حساب خود مى ‏رسم * پس او در يك زندگى خوش است * در بهشتى برين * [كه] ميوه هايش در دسترس است * بخوريد و بنوشيد گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد)

( سوره حاقه )

5 – اسلام شهوت را تنظیم می‌کند و از آن محروم نمی‌کند:

برادران، من جوانان را مورد خطاب قرار می‌دهم. شما در آغاز زندگی تان هستید. هرگز نباید باور داشته باشید یا گمان کنید که اسلام از چیزی محروم می‌کند. در اسلام محرومیتی نیست. اسلام تنظیم گر است. خداوند هر شهوتی را در انسان نهاده راهی برای برآورده کردنش نیز آفریده است. احساس محرومیت در دین اصلی ندارد. چرا که این دین، دین فطرت است و هر شهوتی که خداوند در شما قرار داده است برایش راهی پاک جهت برآورده شدن، قرار داده است. حتی شهوت برتری جویی در همه ی انسان‌ها وجود دارد. نام‌های مختلفی دارد. روانشناسان آن را استقلال طلبی می‌نامند و برخی احساس برتری می‌نامند و برخی دیگر آن را چیرگی و تسلط می‌خوانند. این شهوتی که خداوند در انسان قرار داده است را می‌توان از راه دانش آموختن و کارهای نیک سیراب نمود و در جایگاه خود حرمتی قرار گرفت. آیا خداوند نفرموده است:

﴿ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ * الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ * وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴾
(آيا براى تو سينه‏ ات را نگشاده‏ ايم * و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم * [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست * و نامت را براى تو بلند گردانيديم)

( سوره شرح )

هر انسانی که دانش می‌جوید در نزد خداوند عزوجل جایگاهی دارد. ما در عمره می‌بینیم که میلیون‌ها نفر هر ساله به این مسجد می‌آیند و می‌گویند: ای سرورم، ای رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو رسالت خود را ابلاغ نمودی و امانت را ادا کردی و امت را نصیحت فرمودی و پرده را کنار زدی و در راه خدا به بهترین شکل جهاد کردی و بندگان را به راه راست هدایت فرمودی؛ چرا که او خداوند را شناخته بود و پرچم دعوت به دست داشت:

﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا * وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا ﴾
(اى پيامبر ما تو را گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم * و دعوت‏ كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناک)

( سوره احزاب )

سپس در مقابل ابوبکر صدیق می‌ایستید و می‌گویید: ای دوست رسول الله، ای کسی که در حق تو فرمود: خورشید پس از تابیدن بر پیامبران بر کسی بهتر از ابوبکر نتابیده است. او هرگز به من بدی نکرد.
در مقابل قبر سیدنا عمر می‌ایستید، ای فاروق، اگر پس از من پیامبری می‌بود حتما عمر بود.
آنان که ایمان آوردند و تصدیق نمودند و استقامت کردند و خالص شدند و نیکی کردند، خداوند نامشان را والا نمود، ولی کسانی که روی گرداندند و دروغ گفتند، کجایند؟ در زباله دان تاریخ، ابوجهل، آیا کسی می‌گوید: سیدنا ابوجهل؟! محال است کسی چنین بگوید.
برادران گرامی، شهوت همان شهوت است. شما هستید که به وسیله ی آن والا می‌گردید یا فرو می‌افتید. شهوت بی طرفانه است. شما مختار هستید. یا چون شما مختار هستید شهوت بی طرفانه است. هر شهوتی که خداوند در شما نهاده عامل ترقی و پیشرفت و والایی شما به والاترین درجه است.

6 – شریعت برای حرکت شهوت محدوده ی معینی را تعیین کرده است:

اما یک مورد دیگر وجود دارد: خداوند هر شهوتی در شما نهاده یک کانال پاک برای برآوردن آن نیز به شما بخشیده است. بنابراین محال است و هزار هزار بار محال است که او را فرمان برید و زیان ببینید و هزار هزار بار محال است نافرمانی اش را بکنید و سود ببرید. شما برنامه دارید. اکنون این باور بسیار دقیق است که شهوت بی طرفانه است، اما حرکت آن 180 درجه ای است.
شما در راهی هستید که در سمت راست و چپ شما یک دره ی بسیار بزرگ وجود دارد. خودرو را سوار می‌شوید. فرمان در دستان شماست. اما فرمان در زاویه ی وسیعی می‌چرخد. 90 درجه به این طرف و 90 درجه به آن طرف. 90 درجه‌ی اولی به سمت دره و 90 درجه ی دوم نیز به سمت دره می‌رود. اگر بپیچید نابودی حتمی است. فرمان 180 درجه می‌چرخد. 90 درجه به سمت راست و 90 درجه به سمت چپ و عرض راه هم 60 متر است. حرکت فرمان به سمت راست و چپ سی درجه انجام می‌شود. اما می‌توانید تا 60 درجه هم بچرخانید. در 60 درجه هنوز داخل راه هستید. اگر فرمان را تا 60 درجه بچرخانید هم چنان در راه باقی می‌مانید اما اگر از این حد فراتر روید دیگر صاحب این خودرو در دره افتاده و زندگی اش پایان می‌یابد.
شهوت دامنه ی حرکت وسیعی دارد. اما برنامه محدوده ی معینی را به شما می‌دهد. دین تمام این محدوده است. تمام فلسفه ی دین این است که حرکت شما در این 60 درجه باشد. می‌توان مال را از دزدی به دست آورد، می‌توان غصب کرد یا فریب داد و یا جعل نمود و می‌توان دروغ گفت و تقلب کرد. همه ی این‌ها امکان دارد. میلیون در میلیون امکان وجود دارد. اما کسب و کار حلال مبتنی بر امانت داری و نیکوکاری نیز وجود دارد. تا زمانی که فرمان را در شصت درجه بچرخانید در راه خواهید بود. سالم و سرحال خواهید بود. اما اگر حرکت از شصت درجه فراتر رود در دره سقوط خواهید کرد. دین چیست؟
دین کنترل است. یعنی حرکت‌های خود را با انگیزه ی شهوات بر اساس برنامه ی الهی و در محدوده ای که خداوند اجازه فرموده، کنترل کنید. این دین است. این استقامت است. این عمل نیک است که حرکت بر اساس برنامه ی الهی باشد یا حرکت فرمان را در شصت درجه نگه دارید. در شصت درجه شما هم‌چنان در راه باقی می‌مانید. بیشتر از این درجه به هر سمت که بروید به دره خواهید افتاد، بنابراین خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ﴾
(دوستى خواستني‌ها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دام‌ها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [ليكن] اين جمله مايه‌ی تمتع زندگى دنياست)

( سوره آل عمران آيه: 14 )

بهشت سراسر برای کسی است که شهوت خود را کنترل نماید. می‌گویند: تمدن اسلامی بر پایه ی خویشتن داری بوده است و تمدن غربی بر اساس سلطه طلبی و کنترل طبیعت بوده است.
منطقه ی نفتی در عمق دریای شمال وجود دارد، چگونه این چاه‌ها در عمق دریا حفر شده است؟ چگونه آب شور وارد آن نشده است؟ چگونه محافظت می‌شود؟ چگونه لوله‌ها پایین فرستاده شده است؟ چگونه سیمان به عمق آب فرستاده وکار شده است؟ بسیار شگفت انگیز است. نفت را از عمق دریای شمال استخراج کرده اند و به ماه رسیده اند. به مریخ رفته اند. به مشتری رفته اند. از تمام دنیا تصویر و صدا به سراسر آن فرستاده اند. اکنون جهان یک دهکده است. دستاوردهای علمی شگفت انگیزی حاصل شده است. غرب بر این دهکده تسلط دارد. تمام جهان مانند یک کتابخانه شده است. با یک تراشه با تمام جهان ارتباط برقرار می‌کنید. در عرفات بودم. از من خواستند در شبکه ی ماهواره ای سوریه ای سخنرانی کنم. سخنرانی من را در پنج قاره شنیدند. در مقابل من تنها یک ابزار کوچک وجود داشت و من این سخنرانی را در آن انجام دادم و در پنج قاره پخش شد. این باورکردنی نیست و یک دستاورد شگفت انگیز است.

7 – کنترل شهوت بهای بهشت است:

برادران گرامی، خداوند هر شهوتی را در انسان نهاده راه پاکی برای برآوردن آن نیز ایجاد کرده است. اما کنترل سرعت حرکت تا 60 درجه است. آیه شریفه می‌گوید:

﴿ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴾
(و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت * پس جايگاه او همان بهشت است)

( سوره نازعات )

بهای بهشت کنترل و خویشتن داری است. بهای بهشت این است که حرکت را به گستره ای که خداوند اجازه داده، محدود کنید. شما می‌توانید خوراک حلال بخورید، یعنی چیزی که با پول حلال تهیه شده باشد. این مال حلال براساس راستگویی و تلاش حقیقی به دست آمده است نه براساس دروغ و فریب.

(( أطب مطعمك تكن مستجاب الدعوة))
(( خوراک خود را پاک کن تا دعایت پذیرفته شود))

[طبرانی از ابن عباس ]

شما می‌توانید با زنی که از او خوشتان می‌آید از راه حلال ازدواج کنید. این یک چیز شرعی است. حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با اشاره به این مطلب می‌فرماید:

(( وفي بضع أحدكم صدقة قالوا يا رسول الله يأتي أحدنا شهوته ويكون له فيها أجر؟ ))
((در زناشویی هر یک از شما هم صدقه‌ای است. گفتند: آیا ما شهوت خویش را ارضاء می‌کنیم و آن گاه پاداش هم دریافت می‌کنیم؟))

[مسلم از ابوذر ]

باور کردنی نیست! اگر از راه حرام باشد گناه است. اما از راه حلال پاداش دارد. پس در این‌جا انسان با شهوت دو بار به والایی می‌رسد. یک بار با سپاسگزاری و یک بار با صبر مقام می‌یابد. مانند اره که بالا و پایین می‌رود. سپاس گزار وشکیبا.
شما در راهی راه می‌روید. زنی نیمه برهنه و منحرف از کنار شما می‌گذرد و شما چشم خود را از نگاه به او می‌بندید و می‌گویید: من از خداوند جهانیان می‌ترسم. والایی یافتید. وقتی وارد خانه می‌شوید به همسر خود می‌نگرید و این حق شماست که به او نگاه کنید. خداوند را سپاسگزاری می‌کنید که به شما همسری بخشیده است و این بار با سپاسگزاری والایی می‌یابید.
اگر مال حرامی را رها کنید با شکیبایی و صبر به خداوند نزدیک شده اید. کار حلالی انجام می‌دهید و مال حلالی کسب می‌کنید و به وسیله ی آن خوراک و نوشیدنی و پوشاک می‌خرید و در نتیجه با سپاسگزاری به خداوند نزدیک می‌شوید. پس دو بار به وسیله ی آن تقرب جسته اید. یک بار با صبر و یک بار با سپاسگزاری.
یک بار دیگر: اگر شهوت‌ها نبودند انسان به خداوند زمین و آسمان‌ها نمی‌رسید و اگر شهوت‌ها نبودند بهشت‌هایی هم در کار نبود.
ناگزیر باید میان خود و نافرمانی یک فاصله ی امن ایجاد کنید.
اکنون یک مطلب فرعی را مطرح می‌کنیم. زنا حرام است. خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى ﴾
(و به زنا نزديک مشويد)

( سوره اسراء آيه: 32 )

حکمت خداوند است، نفرموده: زنا نکنید، فرمود:

﴿ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى ﴾
(و به زنا نزديك مشويد)

یعنی: میان خود و این گناه بزرگ فاصله ی امنی ایجاد کنید.
این مطلب را با مثالی روشن می‌کنم: جریان برق 8000 ولتی را در نظر بگیرید. وزیر نیرو تابلویی نصب کرده که: نزدیک شدن به جریان برق ممنوع است، چرا که حریم جریان برق هشت متر است و اگر کسی نزدیکتر شود، تبدیل به زغال می‌شود. بنابراین باید یک فاصله میان خود و جریان برق ایجاد کنید، چرا که نیروی جذب آن بسیار قوی است. شهوت‌ها نیز نیروی جذب قوی دارند. خداوند خلوت را حرام نموده است. از همنشینی با فرومایگان و اوباش منع کرده است. از چشم چرانی بازداشته است. مقدمات زنا را حرام نموده است. کسی که از مقدمات زنا دوری کند خداوند او را از زنا محافظت می‌کند.

(( من حام حول الحمى يوشك أن يقع فيه ))
(( کسی که در اطراف محدوده بچرخد به زودی در آن خواهد افتاد ))

[ متفق عليه ]

(( وإن لكل ملك حمىً، ألا وإن حمى اللَّه محارمه ))
((هر پادشاه حدودى دارد هان! که حدود خداوند همان چیزهایى است که ارتکاب آن‌ها را بر بندگانش حرام کرده است))

[ متفق عليه ]

ناگزیر باید میان خود و زنا و حرام‌ها فاصله ی امنی ایجاد کنید. تصور کنید شهوت‌های حرام مانند یک رودخانه ی ترسناکی است که ساحل شیب دار ولغزنده ای دارد. هم چنین ساحلی صاف و خشک نیز دارد. رودخانه این‌جاست. شما به عنوان مؤمن وظیفه دارید که در این‌جا راه بروید و به ساحل صاف و خشک و امن گام بگذارد. اما این ساحل لغزنده و سراشیبی است. احتمال سقوط در آن زیاد است. بنابراین در این‌جاست که سخن سیدنا عیسی علیه السلام متناسب می‌آید: «انسان شریف کسی است که از انگیزه و ابزار گناه بگریزد»

﴿ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى ﴾
(و به زنا نزديک مشويد)
﴿ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً ﴾
(چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است)

( سوره اسراء )

﴿ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا ﴾
(اين است‏ حدود احكام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديک نشويد)

( سوره بقره آيه: 187 )

﴿ وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ﴾
(و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديک مشويد)

( سوره انعام آيه: 152 )

باید مقام الله را بشناسید. تمام ایمان این است که از مقام الله بترسید.

﴿ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴾
(و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است)

( سوره الرحمن )

یک بهشت در دنیا و یک بهشت در آخرت:

﴿ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴾
(و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است)

به خدا سوگند یکی از علما می‌گوید: « دنیا پرستان بدبخت اند. به دنیا آمدند و از آن بیرون می‌شوند و از بهترین چیزی که در آن بود نچشیدند. بهترین چیزی که در دنیا است تقرب به الله عزوجل است» به این دلیل که می‌فرماید:

﴿ يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ﴾
(از زندگى دنيا ظاهرى را مى ‏شناسند)

( سوره روم آيه: 7 )

الله عزوجل علم ظاهری به دنیا برایشان ایجاد کرده است.
دانشمندی دیگر می‌گوید: «باغ من در سینه ام هست. دشمنان من با من چه می‌توانند بکنند؟ اگر مرا تبعید کنند این تبعید برای من گردش است و اگر مرا زندانی کنند این زندان من خلوتی با خدای من است و اگر مرا بکشند و این مردنم شهادت است، پس دشمنان من با من چه می‌توانند بکنند؟

تفاوت میان مؤمن و غیر مؤمن بسیار زیاد است:

به صراحت می‌گویم که فرق مؤمن با غیر مؤمن تفاوت دو انسان نیست. اولی نماز می‌گزارد و دومی نماز نمی‌گزارد، خیر، فرق بیشتر از این است. تفاوت میان یک انسان معتدل، خوشبخت، خوشبین، آرام، موفق، حمایت شده، یاری شده، پیشرفته و والامقام با انسانی سست، ناامید، نگران، ترسو، افسرده و ناکام است. تفاوت از آسمان تا زمین است.

من تقاضا دارم با یقین کامل یقین داشته باشیم که تفاوت ظاهری نیست. گاهی تفاوت ظاهری است. ظاهر دانش آموز اول نا مناسب است، اما دومی قد بلندتر است. تفاوت فقط در قد است. و این یک تفاوت ساده است. اما این تفاوت میان مؤمن و غیر مؤمن بسیار زیاد است. فرق اساسی است. تفاوت در نوع است. تفاوت در حالت روانی است. تفاوت در اعتماد به خداست. تفاوت در توازن و تعادل است. تفاوت در خوشبختی است.
یک مفهوم بسیار دقیق است وقتی خداوند می‌فرماید:

﴿ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ * إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴾
﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ * يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ * مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ * هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ * خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيم ﴾
(اما كسى كه كارنامه‏ اش به دست راستش داده شود گويد بياييد و كتابم را بخوانيد * من يقين داشتم كه به حساب خود مى ‏رسم * پس او در يك زندگى خوش است *در بهشتى برين * [كه] ميوه هايش در دسترس است * بخوريد و بنوشيد گواراتان باد به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد)
(و اما كسى كه كارنامه‏ اش به دست چپش داده شود گويد اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم * و از حساب خود خبردار نشده بودم * اى كاش آن [مرگ] كار را تمام می‌کرد *مال من مرا سودى نبخشيد *قدرت من از [كف] من برفت * [گويند] بگيريد او را و در غل كشيد * آنگاه ميان آتشش اندازيد * پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد *چرا كه او به خداى بزرگ نمى‏ گرويد)

( سوره حاقه )

درخواست این است: تا زمانی که به خداوند ایمان نیاورید هرگز پایبند به دستوراتش نخواهید بود. ابلیس به خدا ایمان آورد اما او را بزرگ نشمرد و احترام نکرد، گفت:

﴿ فَبِعِزَّتِكَ ﴾
([شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند)

( سوره ص آيه: 82 )

﴿ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴾
(پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى ‏شوند مهلت ده)

( سوره اعراف )

گفت:

﴿ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴾
(مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل آفريده‏ اى)

( سوره اعراف آيه: 12 )

پس مهم این است که به خداوند بزرگ ایمان آورید و این امر به فرمانبری از الله بسته است. بنابراین اگر انسانی به خداوند ایمان نیاورد چرا سزاوار آتش جهنم است؟ پرسش بسیار دقیقی است. انسان اگر به خدا ایمان نیاورد سزاوار آتش است. چرا که از او فرمان نمی‌برد و هر کس که به خدا ایمان نیاورد ناگزیر به حقوق دیگران تجاوز می‌کند.
روشن ترین مثال در این باره کسی است که می‌خواهد غرق شهوت باشد. زنی که بر او حرام است. ممکن است مادری باشد. همسری نیک باشد. اما بسیار زیبا و نیکو سرشت است. اگر این شخص او را به فساد کشد آن زن منحرف شده و در دنیا و آخرت بد بخت خواهد بود و این شخص دلیل انحراف او بوده است. معنای این سخن این است که می‌فرماید:

﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴾
(و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند)

( سوره مؤمنون )

اگر به خداوند بزرگ ایمان آوردید و پایبند ماندید، مشکلی وجود ندارد. اما اگر کسی به خداوند بزرگ ایمان نیاورد به احتمال بسیار زیاد منحرف و گمراه خواهد شد و انحراف او تعدی و تجاوز به شمار می‌رود. مثلا آنچه از او نیست را بگیرد. این نکته ی دقیقی است که در آیه بیان شده که انسان اگر به خداوند بزرگ ایمان نیاورد ناگزیر از برنامه و راه الله منحرف می‌شود. 

انسان در کارهای خود مختار است:

اکنون تمام آنان که می‌گویند شیطان ما را فریب داد، شیطان ما را وسوسه کرد. آیه بسیار روشن و با قاطعیت بیان می‌کند، خداوند می‌فرماید:

﴿ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ ﴾
(و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى‏ گويد در حقيقت ‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اين‌كه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد، پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريک مى‏ دانستيد كافرم)

( سوره ابراهيم آيه: 22 )

هیچ انسانی دیگری را گمراه نمی‌کند. اما در ظاهر هر انسانی که انسانی دیگر را گمراه کند تمایل به گمراهی دارد، اما در اصل انسان مختار است.
آیه ی دوم:

﴿ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ﴾
(در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست)

( سوره حجر آيه: 42 )

برادران گرامی، این شهوات سبب تقرب ما به سوی خداست. این شهوت‌ها مایه ی ورود ما به بهشت می‌شود. این شهوت‌ها نردبانی است که از آن بالا می‌رویم. این شهوت‌ها بی طرفانه هستند. هر شهوتی که خداوند در انسان نهاده برای برآوردن آن کانالی پاکیزه فراهم نموده است. بنابراین: اگر شهوت‌ها نبود به بهشت نمی‌رسیدیم، آیا شهوت نعمت است یا بلا؟ نعمت است. شاعرانی را می‌بینید که از قرآن و سنت چیزی نمی‌دانند و یکی از آنان می‌گویند:

آفریدی زیبایی را چو دامی شدید گفتی ای بندگانم باید ز من ترسید
***

این سخن شاعران است.

﴿ وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴾
(و گمراهان از شاعران پيروى مى كنند)

( سوره شعراء )

مقایسه ی گذرا میان دو گروه:

اکنون یک مقایسه ی گذرا انجام می‌دهیم:

﴿ أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا ﴾
(آيا كسى كه وعده‌ی نيكو به او داده‏ ايم)

( سوره قصص آيه: 61 )

کسی که پایبند است، چشم فرو می‌بندند، زبان در می‌کشد، گوش خود را حفظ می‌کند، درآمد خود را از شبهه محافظت می‌کند، انفاق می‌کند، حرکتش از 60 درجه بیشتر نمی‌شود، در راه راست باقی می‌ماند و با این حالت می‌میرد. این انسان نزد خداوند محترم است. خداوند می‌فرماید:

﴿ أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَن مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴾
(آيا كسى كه وعده‌ی نيكو به او داده‏ ايم و او به آن خواهد رسيد مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهره‏ مندش گردانيده‏ ايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است)

( سوره قصص آيه: 61 )

میان آن دو تفاوت فراوان است:

﴿ أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَن مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴾
(آيا كسى كه وعده‌ی نيكو به او داده‏ ايم و او به آن خواهد رسيد مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهره‏ مندش گردانيده‏ ايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است)

بنابراین این شهوت‌ها برای انسان لذت‌هایی فراهم می‌کند و لذت‌ها آنی و زودگذر است. نقص دارد و پس از آن افسردگی می‌آید. اما ایمان خوشبختی را فراهم می‌کند. لذت‌ها حسی اند. از بیرون می‌آیند و زودگذر است و ناقص است و افسردگی به بار می‌آورد.
برادران، بنابراین وقتی انسان خداوند عزوجل را می‌شناسد حرکت او از شهوت‌ها طبق محدوده ی مجاز از سوی خداوند صورت می‌گیرد. بنابراین در امان می‌ماند.

عمل نیک تاثیر پایدار دارد:

به همین تناسب انسان دارای سلامتی و خوشبختی است. با پایبندی به دستورات الهی در امان می‌ماند اما با کار نیک خوشبخت می‌شود و تفاوت میان سلامتی و خوشبختی فراوان است. اما اگر انسان فقط به شهوت‌ها بپردازد یکی از فلاسفه می‌گوید: «اگر شهوت را به عنوان اصل در نظر بگیرید به درد و رنج می‌افتید» و کسانی که فقط به شهوت‌ها می‌پردازند و به چیزی دیگر توجه نمی‌کنند آنان بدبخت ترین انسان‌ها هستند و بدبخت ترین انسان‌ها متمایل ترین آنان به شهوت‌ها هستند و خوشبخت ترین انسان در دنیا دورترین انسان از شهوت هاست. انسان دارای هدف بزرگی است. هدفی والا دارد. هدف بزرگی در راستای شناخت خداوند دارد و باید کارهای نیک برای امت خود ارائه دهد. هدف این است و این کار او را والایی می‌بخشد و او خود را انسانی پاک می‌یابد. انسانی که مقرب درگاه الهی است. اما اگر به شهوت‌های خود توجه کند این شهوت‌ها تاثیر پایداری ندارند. اگر انسان در لذت‌ها و خوراکی‌های با شکوه و گردش‌ها غرق شود تمام این لذت‌ها برایش هیچ جایگاه و ارزش و آینده ای فراهم نمی‌کند.
یکی وان حمام را پر از آب ولرم می‌کند و در آن می‌نشیند و بسیار شادمان می‌شود. آیا چیزی می‌دانید؟ آیا پزشک می‌شود؟ آیا تاجر بزرگی خواهد شد؟ لذت بردن از زندگی آینده ای ندارد. اما کار نیک اثرش آینده ساز است. اگر انسان مشغول به شهوت هایش زندگی کند بدبخت می‌شود و بد بخت ترین انسان کسی است که از همه بیشتر به شهوت و امیال تمایل داشته باشد و خوشبخت ترین انسان کسی است که در دنیا از همه بیشتر از شهوت‌ها و امیال پرهیز می‌کند. بنابراین در احادیث از معاذ بن جبل روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی او را به یمن فرستاد به او فرمود:

(( إِيَّاكَ وَالتَّنَعُّمَ فَإِنَّ عِبَادَ اللَّهِ لَيْسُوا بِالْمُتَنَعِّمِينَ ))
(( مبادا که خوش گذرانی کنی؛ چراکه بندگان خداوند خوشگذران نیستند ))

[به روایت احمد ]

خوشگذرانی و لذت به تنهایی انسان را به بدبختی می‌کشاند. به همین دلیل خودکشی بالاترین نسبت جرایم را در دنیا دارد. کسی که درآمد نجومی دارد، خودکشی می‌کند. تقریبا باید بگویم: مشکل انسان امروزی این است که او بی هدف است. خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾
(پس آيا آن كس كه نگونسار راه مى ‏پيمايد هدايت‏ يافته تر است‏ يا آن كس كه ايستاده بر راه راست مى ‏رود)

( سوره ملک )

هدف خود را در دنیا مشخص کنید:

خواهشی که از برادران گرامی دارم این است که هدف خود را مشخص کنید و الله را هدف خود قرار دهید. خداوندا تو هدف من هستی و خواسته ام خشنودی تو است. اگر هدفی دیگر و کمتر از حد امکانات خود را برگزیدید هنگام رسیدن به آن بدبخت خواهید شد و احساس پوچی و خستگی خواهید نمود و هر هدفی زمینی که برگزینید تا زمانی که از شما دور است و به دست نیاوزده اید شاید در آرزوی آن باشید، اما وقتی به آن رسیدید و آن را به دست آوردید و نزد شما آمد تاثیر آن از بین می‌رود و بدبختی آغاز می‌شود.
بنابراین کسی که خداوند را برگزیند حق جاودان ابدی و ازلی را برگزیده است.

از جمله شگفتی‌های علمی در قرآن: آب:

1 – آب مایه ی زندگی است:

اکنون به موضوعی در شگفتی‌های علمی منتقل می‌شویم. در حقیقت سه مورد وجود دارد که شاید تعجب کنید که آب به آن سه مورد بستگی دارد. اگر آن سه مورد نبود زندگی بر روی زمین معنا نمی‌داشت. این مورد آب است.

﴿ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ﴾
(و هر چيز زنده‏ اى را از آب پديد آورديم)

( سوره انبياء آيه: 30 )

2 – انبساط و انقباض از ويژگی‌های آب است:

آب تنها نیست. یک ويژگی دارد. یک ویژگی در آن است که منحصر به فرد است و از میان تمام عناصر هستی به آن متمایز می‌شود. این ويژگی این است که آب مانند سایر عناصر است. با گرم شدن منبسط و با سرد شدن منقبض می‌گردد و هر عنصری حتی سنگ و حتی تمام فلزات و حتی گاز و مایعات و هر عنصری در روی زمین با گرما دادن منبسط می‌شود و با سرما منقبض می‌گردد. اصل در این مورد این است که حرارت حرکت ذرات را شتاب می‌بخشد و هر چه شتاب ذرات بیشتر باشد از یکدیگر دورتر می‌شوند. بنابراین جسم سخت تبدیل به جسم نرمی می‌گردد. تبدیل به مایع یا گاز می‌شود. ذرات حرکت در گاز بسیار زیاد اند و بسیار دور از یکدیگر می‌باشند. گاز حجم و شکل ثابتی ندارد، اما مایع حجم مایع را دارد اما شکل آن غیر ثابت است. اما جامد هم شکل ثابت و هم حجم ثابت دارد. شکل و حجم در جامد ثابت است. در مایع شکل تغییر می‌کند اما حجم ثابت است و در گاز شکل و حجم هر دو متغیر است.
ماده بر اثر گرما از حالت جامد به مایع و سپس به گاز تبدیل می‌شود و برعکس اگر مایعی را سرد کنیم جامد می‌شود، مانند یخ و گاز را که اگر سرد کنیم مایع می‌شود، مانند کپسول‌های گاز که داخل آن مایع است، چرا که ما آن را سرد کرده ایم و سرد کردن مانند تحت فشار قرار دادن است و گرم کردن مانند از فشار درآوردن است... پس هر عنصری در روی زمین با گرم کردن و رها کردن انبساط می‌یابد و با فشار و سرد کردن خودش را جمع می‌کند و انقباض می‌یابد به جز آب که در یک درجه ی خاص - بالاتر از چهار درجه - استثناء می‌شود. مثلا شما یک ظرف آب را با دمای 40 درجه می‌آورید و آن را تحت فشار 35 درجه برسانید طبیعی است، به 20،،25، 10، 5، طبیعی است. در 4 دیگر مکانیزم بر عکس می‌شود. و آب انبساط پیدا می‌کند.
چون این آب وقتی از چهار درجه بیشتر سرد شود انبساط پیدا می‌کند، بنابراین زندگی در روی زمین جریان پیدا می‌کند. اگر انقباض آن بیشتر می‌شد تراکم آن بیشتر می‌شد. تراکم چیست؟
هر چه وزن آن از آب کمتر باشد روی آب بالا می‌آید، اما هر چیزی که تراک

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر