حالت سیاه
04-10-2024
Logo
تربيت اسلامی - تربيت فرزندان در اسلام 2008- درس (36-01) : مقدمه -اهتمام نسبت به فرزندان يک وظیفه‌ی دينی است.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 سپاس خداوند جهانيان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستين وعدهی امانتدار. پروردگارا ما را از تاريکیهای نادانی و توهم به سوی نور معرفت و دانش و از لجنزار شهوتها به سوی باغهای بهشت برين بیرون ببر.
برادران گرامی، با اولين درس از دروس تربيت فرزندان در اسلام در خدمت شما هستيم.

فرزندان زينت زندگی دنيا هستند:

 قبل از هر چيز: بچه‌ها نهال زندگی اند، ثمرهی اميد، نور چشم، غنچه‌ها و جوانه‌های امت هستند، آن‌ها بشارت هستند:

﴿ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ ﴾
{ای زکريا، ما تو را به پسری بشارت می‌دهيم}

( سوره مريم آیه: 7 )

 آن‌ها مايهی روشنی چشم هستند:

﴿ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
{پروردگارا! از همسرانمان، و فرزندانمان مايهی روشنی چشم به ما عطا فرما، و ما را برای پرهيزگاران پيشوا قرار بده}

( سوره فرقان )

 آنها محبت، مودت و رحمت هستند:

﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ﴾
{ و از نشانههای او [اين] است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفريد؛ تا به آنها آرام گيريد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد}

( سوره روم آیه: 21 )

 علماء می‌گويند: مودت و رحمت همان فرزندان هستند، آن‌ها زينت زندگی دنيا هستند:

﴿ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ﴾
{مال و فرزندان زينت زندگی دنياست}

( سوره کهف آیه: 46 )

توجه به فرزندان يک واجب دينی است؛ زيرا محبت پدران و مادران به فرزندانشان همان محبت خداوند است:

imageبنابراين برادران، توجه به فرزندان يک وظیفه‌ی دينی است، محبت آن‌ها موجب نزديک شدن به خداوند است، زيرا آن‌ها محبوبان خداوند هستند. يک داستان نمادين برای روشن شدن مطلب وجود دارد، پيامبری بزرگوار از کنار زنی عبور کرد که بر سر تنور نان می‌پخت، فرزندش را در يک طرف تنور گذاشته بود و هرگاه قرص نان را در تنور قرار میداد، اين کودک را در آغوش میکشيد و او را بو میکرد و میبوسيد. اين پيامبر تعجب کرد و گفت: پروردگارا، اين چه رحمتی است! اين رحمت خداوند بزرگ است. خداوند بزرگ فرمود: آن را خواهم گرفت، زمانی که رحمت را از قلب مادر برد اين کودک گريه کرد و مادر او را در تنور انداخت.
به همين خاطر محبت پدران و مادران نسبت به فرزندانشان همان محبت خداوند است.

﴿ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي ﴾
{ و من محبتی از سوی خود بر تو افکندم}

( سوره طه: 39 )

 اين يک سخن کاملا درست است. محبتی که قلب مادر با آن پر شده است، و محبتی که قلب پدر با آن آکنده گشته است همان محبت خداوند برای اين انسان است. آن را در قلب مادر و پدرش نهاده است، به همين خاطر بچه‌ها محبوبان خداوند هستند، محبت آن‌ها موجب نزديکی به خداوند می‌باشد و توجه به آن‌ها يک وظیفه‌ی دينی است. اکنون اين آيهی کريمه می‌فرمايد:

﴿ لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴾
سوگند به اين شهر [مکه] * و تو در اين شهر ساکنی * و سوگند به پدر و فرزندانش}

(سورهی بلد)

نظام پدر و فرزندی بزرگ‌ترین مثالی است که از طریق آن به شناخت خداوند می‌رسیم:

 نظام پدر و فرزندی بزرگترين مثالی است که از طريق آن به شناخت خداوند می‌رسيم، چگونه اولين دغدغهی انسان خوشبختی فرزندش می‌باشد، در صورتی که فرزند هرگز تا ابد به والدینش نيازی ندارد، اولين دغدغه اش برتری فرزندش و سلامتی اواست، چگونه در ميان آدميان، پدر و مادر هستند که هيچ چيز از فرزند به قلبشان نزديک تر نيست، گران و ارزان و داشته و نداشته هایشان را به خاطر او می‌بخشند، مادر گرسنگی می‌کشد تا فرزندش سير شود، می‌ترسد تا او آرام گيرد.
به هر حال، نظام هستی از طريق رابطه‌ی پدر فرزندی خداوند عز وجل را به ما میشناساند. برای تفهیم بیشتر: مادر چگونه شب به خاطر فرزندش نمیخوابد و اگر مريض شود از نگرانی بر او نزديک است بميرد؟ اين رحمتی است که خداوند آن را در قلب مادر به وديعه نهاده است. بنابراين صاحب اين رحمت چگونه است؟ دقت کنيد:

﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ﴾
{پس به [سبب] رحمت الهی است که تو با آنان نرمخو [و مهربان] شدی}

( سوره آل عمران آیه: 159 )

﴿ وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ ﴾
{و پروردگارت آمرزنده، و صاحب رحمت است}

( سوره كهف آیه: 58 )

 مهربانترين مخلوقات نسبت به خلق، رسول خدا است، با اين وجود رحمت در اين آيه به صورت نکره آمده است:

﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ﴾
{پس به [سبب] رحمت الهی است که تو با آنان نرمخو [و مهربان] شدی}
﴿ وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ ﴾
{و پروردگارت آمرزنده، و صاحب رحمت است}

 اين آيهی کريمه:

﴿ لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴾
{سوگند به اين شهر [مکه] * و تو در اين شهر ساکنی * و سوگند به پدر و فرزندانش}

نظام پدر و فرزندی است.

خداوند بزرگ انسان را آفريده تا فقط بر او مهربانی ورزد:

 بزرگترين تصريح نسبت به رحمت و توجه خداوند اين آيهی کريمه است:

﴿ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾
{ مگر کسی که پروردگارت [بر او] رحم کند، و برای همین آنها را آفریده است}

( سوره هود آیه: 119 )

 آنان را آفريد تا بر آنان رحم کند. اکنون دومين آيه:

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ﴾
{خداوند دربارهی فرزندانتان به شما سفارش میکند}

( سوره نساء آیه: 11 )

 ما در قرآن کريم آياتی داريم که دارای سياق و قبل و بعد هستند، اما اگر اين آيه را ، از سياق آن جدا کنيد فراتر از زمان و مکان به يک حقيقت ثانويه اشاره دارد.

﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
{و هر کس که از خداوند بترسد، [خداوند] راه نجاتی برای او قرار میدهد}

( سوره طلاق )

 اين آيه در سورهی طلاق آمده است، معنای سياق آن بدينگونه است که هر کس در طلاق همسرش که او را يک بار طلاق داده است از خداوند بترسد،

﴿ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
{[خداوند] راه نجاتی برای او قرار میدهد}

تا به او رجعت نمايد. کسی که همسرش را يک بار طلاق سنت داده است:

﴿ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
{[خداوند] راه نجاتی برای او قرار میدهد}

تا به او رجعت نمايد، اين آيه را از سياق آن جدا نماييد، اين آيه ای است که به يک حقيقت ثابت اشاره دارد:

﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ ﴾
{و هر کس که از خداوند بترسد}

در به دست آوردن مالش:

﴿ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
{[خداوند] راه نجاتی برای او قرار میدهد}

از هدر دادن آن:

﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ ﴾
{و هر کس که از خداوند بترسد}

در تربيت فرزندانش، خداوند راه نجاتی از نافرمانی آن‌ها برای او قرار می‌دهد.

﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ ﴾
{و هر کس که از خداوند بترسد}

در به دست آوردن مالش:

﴿ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
{[خداوند] راه نجاتی برای او قرار میدهد}

 در انتخاب همسرش. می توانی پيرامون اين آيه چندين جلد کتاب بنویسی.
اين آيه از سياقش جدا شد، حال آن که به تنهایی يک قانون کلی می‌باشد.
همچنين اين آيه در موضوع ارث آمده است؛ آن را از سياقش جدا کنيد:

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ﴾
{خداوند دربارهی فرزندانتان به شما سفارش میکند}

آفرينندهی آسمانها و زمين، دربارهی فرزندانمان به ما سفارش میکند.

رنج و سختی پدر و مادر در گرو رنج و سختی فرزندانشان است:

 به خدا سوگند برادران، چه بسا سخنی که دردناک باشد اما حقيقت تلخ هزار بار بهتر از خيال آسوده است. اکنون در دست مسلمانان به جز فرزندانشان هيچ برگ برندهای نيست، هر چقدر ثروت جمع کنيد، هر چقدر به مقام های بالا ارتقا پيدا کنيد، هر چقدر به مدارج عالی دست يابيد، اگر فرزندتان آنگونه که آرزو داريد نباشد، بدبخت ترين مردم هستيد.
imageبدين خاطر آيهی کريمه در سخن خداوند متعال می‌فرمايد:

﴿ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ ﴾
{پس مبادا شما را بيرون کند از...}

( سوره طه آیه: 117 )

 آدم و حواء:

﴿ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ ﴾
﴿ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴾

{پس مبادا شما را بيرون کند از...}
{بهشت، که به رنج [و مشقت] افتی}

( سوره طه )

بر اساس قواعد لغت: فتشقيا (که [شما دو نفر] به رنج [و مشقت] افتيد)

﴿ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ ﴾
{پس مبادا شما را از بهشت بیرون کند}

آيه به اين صورت آمده است:

﴿ فَتَشْقَى ﴾
{که به رنج [و مشقت] افتی}

اما سياق فتشقيا (که [شما دو نفر] به رنج [و مشقت] افتيد) می‌باشد. علمای تفسير چه می‌گويند؟ میگويند: اين ايجاز بليغ است. زيرا رنج و مشقت مرد، رنج واقعی برای همسرش می‌باشد.

﴿ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴾
{پس مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به رنج [و مشقت] افتی}

 بر اين اساس قیاس میشود که پدر و مادر با رنج فرزندانشان به رنج می‌افتند، به خداوندی که جز او خدايی نيست، گاهی تماس تلفنی مادر يا پدری با من برقرار میشود که نزديک است از درد انحراف فرزندشان بميرند.

بزرگترين دستاورد انسان، تربيت نيکوی فرزندانش است:

 ای پدر، ای مادر، اگر ديدی، يا اگر يک حالت درونی غير قابل توصیفی از شدت خوشبختی خواستی، همان روشنی چشم است. آيهی کريمه می گوید:

﴿ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
{پروردگارا! از همسرانمان، و فرزندانمان مايهی روشنی چشم به ما عطا فرما، و ما را برای پرهيزگاران پيشوا قرار بده}

پاداش عمل بزرگ تربيت فرزندان، در دنيا قبل از آخرت است. در آخرت پاداشی بزرگ دارد. پاداش آن چيست؟

﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ ﴾
{و کسانی که ايمان آوردند و فرزندانشان [نيز] در ايمان از آنان پيروی کردند، فرزندانشان را به آنها ملحق می‌کنيم}

( سوره طور آیه: 21 )

 يعنی اعمال فرزندانشان را به آنها ملحق می‌سازيم. اگر فرزندی نيککردار تربيت کرده باشيد، همهی اعمالش در پروندهی شما ثبت می شود هم چنین اعمال فرزندانش، همهی اعمال فرزندانِ فرزندانش در پروندهی شماست، همهی اعمال فرزندانش تا روز قيامت در پروندهی شماست. به همين خاطر:

(( أفضل كسب الرجل ولده ))
«بزرگترين دستاورد انسان، فرزندش است».

( به روايت طبرانی از أبو برده بن نيار).

بزرگترين انواع دستاورد آن است که به فرزندت اهتمام ورزی تا پس از تو فردی نيککردار شود.

انسان با پايبندی در امان، با عمل نيک سعادتمند و با تربيت فرزندانش جاویدان میشود:

 قبلا برای شما ذکر کردهام که انسان طبيعتا دوستدار وجودش است، دوستدار سلامتی، کمال و بقای وجودش میباشد. سلامت وجود شما با اطاعت خداوند است، و اطاعت در اغلب موارد منفی است. من دروغ نگفتهام، غيبت نکردهام، کوتاهی ننمودهام، تأثیر استقامت و پایبندی منفی است. سلامتی محقق می-شود. اما عمل نيکو تأثیر مثبتی دارد. سعادت محقق میشود. پایبندی با نشان «نَــ» آغاز میشود، اما عمل صالح با اين کلمات آغاز میشود، بخشيدم، عطا کردم، فدا کردم، خدمت نمودم، انفاق کردم، راهنمايی کردم، شما با پایبندی سالم میمانيد، با عمل نيکو سعادتمند میگرديد و با تربيت فرزندان، جاودانه می‌ماند.
به خدا سوگند، باری عالمی بزرگ از دنيا رفت، در پايان تعزيه فرزندش ايستاد و خطبهای زيبا ايراد نمود، به طوری که شديدا متأثر گشتم و گفتم: این شخص هرگز نمرده است! مادامی که فرزندش را مانند خودش دعوتگر به سوی خداوند تربيت نموده؛ هرگز نمرده است!
شما با پایبندی سالم میمانيد، با عمل نيکو سعادتمند میگرديد و با تربيت فرزندان، باقی می‌ماند. به همين خاطر در حديث شريف آمده است:

(( إن أولادَكُم مِنْ أطْيَبِ كَسْبِكُم ))
«فرزندان شما نيکوترين دستاورد شما هستند»

(ابو داود از عبد الله بن عمرو بن عاص نقل کرده است).

 اما این کار نياز به زمان دارد، نياز دارد که فرزندتان با شما باشد، که با فرزندتان همراه باشيد، که به او اهتمام ورزيد، کار و شغلی که همهی وقت شما را میگيرد، زيان است، پدر بودنتان را بی اثر می‌کند، تربيت فرزندانتان را بینتيجه میسازد، کنترلتان را نسبت به آنها از بين میبرد.

بزرگترين عملی که انجام میدهيد آن است که فرزندتان را باايمان و بااخلاق تربيت نماييد:

 بارها برايتان تأکيد کردهام که امکان ندارد موفقيت در زندگی، جزئی باشد. اگر به درآمد زيادی دست يافتی درحالی که از فرزندانت غافل شدی، در زندگی موفق محسوب نمیشوی. اگر به درآمد زيادی دست يافتی و از عملت غافل گشتی، در زندگی موفق محسوب نمیشوی. اگر به فرزندانت اهتمام ورزيدی و نسبت به پروردگارت کوتاهی نمودی موفق نیستی. موفقيت در زندگی بايد همهجانبه باشد. به طوری که در ارتباطتان با خداوند، ارتباطتان با همسر و فرزندانتان، ارتباطتان با عملتان و در ارتباط با سلامتیتان موفق باشيد.

(( إن أولادَكُم مِنْ أطْيَبِ كَسْبِكُم ))
«فرزندان شما نيکوترين دستاورد شما هستند»

(ابو داود از عبد الله بن عمرو بن عاص نقل کرده است).

به خدا سوگند مبالغه نمیکنم، بزرگترين عملی که انجام میدهيد آن است که فرزندتان را از نظر ايمانی، اخلاقی، علمی، روانی، اجتماعی، و جسمی تربيت نماييد. اگر فرزندتان را اينگونه تربيت نموديد او مايه-ی روشنی چشم شماست.
به خدا سوگند باری به پدری که پسرش در مسجد نزد ما بود، در درسش موفق بود، اخلاقش عالی بود، پيرو قرآن کريم و طالب علم بود، به پدرش گفتم: به خدا سوگند اين پسر از نظر مادی صد ميليارد دلار ارزش دارد، اگر شما صد ميليارد داری، اين پسر از اين مبلغ باارزشتر است، و اگر تنگدست هستی در صورتی که چنین پسری داری چيزی از دست نداده ای.

تربيت فرزندان بر ما يک واجب عينی است:

بنابراين:

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ﴾
{خداوند دربارهی فرزندانتان به شما سفارش میکند}

پروردگار بزرگ میفرمايد:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ﴾
{ای کسانی که ايمان آورده ايد، خودتان و خانوادهتان را از آتشی که هيمهی آن مردم و سنگهاست، نگه داريد}

( سوره تحريم آیه: 6 )

 بر اساس اين آيه، تربيت فرزندان واجب عينی است. ﴿ قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ﴾؛ {ای کسانی که ايمان آورده ايد، خودتان و خانوادهتان را از آتشی که هيمهی آن مردم و سنگهاست، نگه داريد}
در برخی منابع آمده است: دختری که پدرش او را تربيت ننموده است، ممکن است مهار گسیخته شود و در روز قيامت مستحق آتش باشد، اين دختر مقابل پروردگار عزيز می‌ايستد و میگويد: پروردگارا وارد آتش نمیشوم تا آنکه پدرم قبل از من داخل شود؛ زيرا او عامل بدبختی من بود. بنابراين انسان با تربيت فرزندانش به بلندترين مقام‌ها ارتقاء و يا به پستترين درجه سقوط میکند.

شايسته است که هر انسانی به تربيت فرزندانش اهتمام ورزد، به شرطی که پایبندی و ايمان خود را از ياد نبرد:

image برادران:

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ﴾
{خداوند دربارهی فرزندانتان به شما سفارش میکند}

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ﴾
{ای کسانی که ايمان آورده ايد، خودتان و خانواده تان را از آتشی که هيمهی آن مردم و سنگهاست، نگه داريد}

و در مقابل:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ﴾
{ای کسانی که ايمان آوردهايد، اموالتان و فرزندانتان شما را از ياد خداوند غافل نکند}

( سوره منافقون آیه: 9 )

اين آيه بر معنای شمولگرايی تأکيد می‌ورزد:

﴿ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ﴾
{اموالتان و فرزندانتان شما را از ياد خداوند غافل نکند}

باید فرزندانتان را تربيت کنيد، خداوند بزرگ دربارهی آنان به شما سفارش میکند، هم چنین باید به ايمان، پایبندی و عمل صالحتان اهتمام ورزيد.

کسی که نسبت به دين و عقيدهی فرزندش کوتاهی ورزد گويا او را به قتل رسانده است:

 وقتی سخن از قتل به میان می‌آوریم، سر بریدن به ذهنمان خطور می‌کند، خير، خداوند متعال می‌فرمايد:

﴿ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ﴾
{درحالی که فتنه، از کشتن بدتر است}

( سوره بقره آیه: 191 )

imageاين دختر بیگناهی که در زمان جاهليت زنده به گور شده است سرنوشتش چيست؟ به سوی بهشت است. با اينکه زنده به گور شده است. خداوند بزرگ می‌فرمايد:

﴿ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴾
{و هنگامی که از دختر زنده به گور شده پرسيده شود: * به کدامين گناه کشته شده است}

( سوره تكوير )

و با استناد به سخن خداوند متعال:

﴿ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ﴾
{درحالی که فتنه، از کشتن بدتر است}

معنای آن اين است که اگر شما به تربيت دخترتان نپرداختيد و او بی بندوبار شد، زيبايیهايش را به نمايش گذاشت و از برنامه‌ی خداوند اطاعت نکرد، شما به اين ترتيب او را به قتل رساندهايد و دليل آن:

﴿ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ﴾
{درحالی که فتنه، از کشتن بدتر است}

به خاطر اين آيهی کريمه:

﴿ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ ﴾
{و فرزندانتان را از [بيم] فقر نکشيد}

( سوره انعام آیه: 151 )

 منظور از املاق، فقر است، اين آيه را با معنای گسترده اش درک می‌کنيم، يعنی به خاطر تأمين درآمد زياد به دين او توجه نمی‌کند، به عقيده اش توجه نمی‌ورزد، به خاطر آنکه درآمد زيادی کسب کند او را به سرزمينی میفرستيد که کافر به دين و امت خود باز میگردد، اين لغزشگاه خطرناکی است که پدران به خاطر دنيای فرزندانشان را در آن میافتند. چه بسا مکانی باشد که در آن فتنه، فساد، اختلاط و انحراف باشد، در يک سرزمین دور، فرزندتان در حالی میآيد که کارهای زشتی مرتکب شده است، به نظر می-رسد که اين پدر آنچنان که به درآمد و کار فرزندش توجه نموده است به دينش توجهی نورزيده است. اين يک لغزشگاه خطرناک در زندگی مسلمانان است. اين مفهوم از سخن خدای متعال درک میشود:

﴿ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ ﴾
{و فرزندانتان را از [بيم] فقر نکشيد}

چرا که:

﴿ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ﴾
{درحالی که فتنه، از کشتن بدتر است}

بنابراین هنگامی که شما نسبت به دین و عقیدهی او کوتاهی میکنید، از پایبندی او غافل میشوید، و به پاکی یا انحرافش توجهی نمی‌ورزید گویا او را به قتل رسانده اید.

﴿ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ﴾
{در حالی که فتنه، از کشتن بدتر است}

فرزند هديهای از جانب خداوند است که باید به او توجه کنيم:

 برادران، يک موضوع ديگر:

(( إن أولادكم هبة الله لكم ))
«فرزندان شما، هديهی خداوند به شما هستند»

(حاکم از عایشه رضی الله تعالی عنها نقل کرده است)

هديهی خداوند واقعا باارزش است. به خداوند سوگند، من در طول سی سال گذشته فتوای سقط جنين را نداده ام، هر چند چهل روزه باشد. میگويم اين هديهای از جانب خداوند است، شايد اين فرزند يک اصلاحگر بزرگ، يک دعوتگر بزرگ، يا يک عالم بزرگوار باشد، فرزند هديهای از جانب خداوند است، و شايسته است که به اين هديه عنايت شود.

(( إن أولادكم هبة الله لكم ))
«فرزندان شما، هديهی خداوند به شما هستند»

 دليل:

﴿ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ﴾
{و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم}

( سوره انعام آیه: 84 )

﴿ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى ﴾
{و يحيی را به او بخشيديم}

( سوره انبياء آیه: 90 )

﴿ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ﴾
{و [ما] سليمان را به داود عطا کرديم}

( سوره ص آیه: 30)

اين هديه، بخششی از سوی خداوند بزرگ است، پدری که فرزند نيککرداری دارد به شما میگويد: به خدا سوگند من زياد به او توجهی ننمودم، اما او نيککردار است، ديندار است، برای خداوند سجده کن و خداوند بزرگ را شکرگزار باش که فرزندی نيککردار به شما هديه داده است. چه بسيار انسانهای فرمانبردار، عالم، اهل عمل و موفقی هستند که فرزندشان آنگونه که میخواهند نيست.

﴿ وَوَهَبْنَا لَهُ ﴾
{و به او بخشيديم}

اين يک معنای ديگر است، يعنی اگر فرزندتان واقعا نيککردار است، اين نيککرداری را به خودتان نسبت ندهيد، بلکه به خداوند بزرگ نسبت دهيد که با اين فرزند نيککردار شما را مورد فضل خويش قرار داده است.

فرزند نيککردار قلب پدر و مادرش را مملو از سعادتی وصفناشدنی میسازد:

 به خدا سوگند، برادران، مبالغه نمیکنم، هيچ احساسی به اندازهی احساس خوشبختی که پدر و مادر با ديدن فرزند نيککردارشان دارند، قلب پدر و مادر را آکنده نمیسازد.
به خدا سوگند، در لسآنجس در يک کنفرانس بزرگ اسلامی سخنرانی کردم، زمانی که سخنرانیام به پايان رسيد نزد من آمد، يک زن محجبه نزد من آمد و گفت: من خواهر فلانی هستم، فلانی در شام دوست من است. گفتم: از ديدار شما خوشحالم، خوش آمديد. ناگهان زد زير گريه، گفتم: انشاء الله خير است!؟ گفت: دخترم رقاص و پسرم بیدين است.
ممکن است در کشورهای غربی آسايش، درآمد نجومی و کشوری زيبا بیابید، اما يک چيز را از دست میدهيد، فرزندانتان را از دست میدهيد.
برادران، پيامبر علیه الصلاة والسلام میفرمايد:

(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ ))
«فرزندانتان را گرامی بداريد و آنها را نيکو ادب سازيد»

( ابن ماجه از انس بن مالك نقل کرده است)

 آيا در ذهن میگنجد که پيامبر در هنگام خطبه از بالای منبر پايين بيايد تا حسن و حسين را بردارد و خطبه را ادامه دهد؟ آيا قابل درک است که پيامبر در هنگام سجده که حسن بر پشت پيامبر میرود، برای احترام به او سجده را طولانی کند؟ هرگاه به خانه اش وارد میشد خندان و شادمان بود. می‌فرمود:

(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ ))
«فرزندانتان را گرامی بداريد و آنها را نيکو ادب نمائيد»

( ابن ماجه از نس بن مالك نقل کرده است)

(( من كان له صبي فليتصابَ له ))
«هر کس کودکی دارد با او کودکانه رفتار کند»

(از الجامع الصغير به نقل از ابو معاويه)

سرور دو جهان، سرور فرستاده شدگان، در خانه با نوههايش بازی میکرد، بر پشتش سوار میشدند، آيا چنين پدری ديدهايد؟

همه‌ی افراد بايد از هر نظر ميان فرزندان عدالت را رعايت کنند:

 از جمله ارشادات پيامبر علیه الصلاة والسلام:

(( اتقوا الله، واعْدِلُوا في أولادكم ))
«از خداوند بترسيد، و ميان فرزندانتان، عدالت را رعايت کنيد»

(بخاری، مسلم، أبو داود، ترمذی و نسائی از نعمان بن بشير نقل کردهاند)

به خدا سوگند، برادران، شايسته است که ميان فرزندانت حتی در بوسه، حتی در لبخند عدالت را رعايت کنی، گاهی پدر بدون آنکه متوجه باشد به يکی از فرزندانش که باهوش است و عيبی ندارد يا چهرهای زيبا دارد، توجه میکند در حالی که به فرزند ديگر اخم می‌کند. ای پدر، آيا می‌دانی که دومی را نابود ساختی، او را عقده ای بار آوردی، او را به بيماریهايی دچار کردی، او میميرد در حالیکه اين صحنه را فراموش نمی کند؟ من اميدوارم که پدر مؤمن حتی در بوسه، حتی در لبخند ميان فرزندانش عدالت را رعايت کند. طبيعتا نسبت به لباس، غذا، نوشيدنی و مال يک امر بديهی و حتمی است، اما نسبت به اموری که گمان میکنيد چيز مهمی نيست، در بوسه، يک فرزند را بغل میکنيد، دومی را بغل نمیکنيد، يک فرزند را در آغوش میگيريد، دومی را در آغوش نمیگيريد، به يک فرزند لبخند میزنيد، و به دومی لبخند نمیزنيد، اين تفاوت برای چيست؟

(( واعْدِلُوا في أولادكم ))
«و ميان فرزندانتان، عدالت را رعايت کنيد»

(متفق عليه، نقل از نعمان بن بشير)

 هر چند در بوسيدن.
ای رسول خدا، شاهد باشيد که به اين فرزندم چيزی (يک باغ) را هديه دادم. فرمود: آيا فرزند ديگری داری؟ گفت: آری. فرمود: آيا به او مانند هديهی اين فرزند بخشيدهای؟ گفت: خير، فرمود: غير من را شاهد بگير؛ زيرا من بر ستم شهادت نمی‌دهم. به خدا سوگند مشکلی به من عرضه شد، پدری که خداوند بزرگ او را از دنيا برد، هزار ميليون به جا گذاشت. يکی از فرزندانش روی کاميون کار می‌کرد و دومی هشتاد شرکت به نامش بود، به خدا سوگند. اما دومی نيککردار بود و سهم برادرش را به طور کامل به او داد.

(( إن الرجل ليعبد الله ستين عاماً ثم يضر في الوصية فتجب له النار ))
«اگر انسان شصت سال خداوند را عبادت کند، و در وصيت ناعادلانه رفتار کند آتش بر او واجب می-گردد»

(در اثر آمده است)

(( اتقوا الله، واعْدِلُوا في أولادكم ))
«از خداوند بترسيد، و ميان فرزندانتان، عدالت را رعايت کنيد»

و در حديثی ديگر:

(( سووا بين أولادكم في العطية ))
«در بخشش ميان فرزندانتان مساوات برقرار کنيد»

(حارث با سند صحيح از عبد الله بن عباس نقل کرده است)

مهم این نیست که انسان فرزندانش را ملزم به احترامش کند، بلکه آن است که محبوب فرزندانش باشد:

 در حديثی ديگر پيامبر علیه الصلاة والسلام میفرمايد:

(( أعينوا أولادكم على البر ))
«فرزندانتان را بر نيکی ياری نمائيد»

( به روايت طبرانی از ابو هريره با سند صحيح)

image خداوند رحمت کند پدری را که به فرزندش برای نيکی به او ياری کند، او را در شرکت تجاری همراه خود به کار گمارد، اشکالی ندارد، برای هزينههايش، میخواهد ازدواج کند نيازمند خانه است، نيازمند مجلس عروسی است، برای هزينه هايش، حقوقش را به او پرداحت کنيد، هرچند فرزندتان باشد، در يک کلام میگويم: قطعا در فرهنگ مسلمانان، پدر محترم است، در فرهنگ مسلمانان پدر محترم است، اما هر پدری محبوب نيست، مهم این است که شما فرزندانتان را ملزم به احترامتان کنيد، مهم آن است که محبوب فرزندانتان باشيد. ميزان محبت. در فرهنگ مسلمانان هر پدری محترم است، لکن هر پدری محبوب نيست.

(( أعينوا أولادكم على البر ))
«فرزندانتان را بر نيکی ياری نمائيد»
(( رحم الله والداً أعان ولده على بره ))
« خداوند رحمت کند پدری را که به فرزندش برای نيکی به او ياری کند»

در حديثی ديگر پيامبر علیه الصلاة والسلام میفرمايد:

(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ ))
«فرزندانتان را گرامی بداريد و آنها را نيکو ادب نمائيد»

 سيدنا علی سخنی شبيه اين سخن فرموده اند: فرزندانتان را گرامی بداريد و آنها را نيکو تربيت نمائيد؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شدهاند.
مشکلی وجود دارد؛ پدر در سن پنجاه سالگی است، به روش معينی زندگی کرده است. اکنون فرزند نياز به کامپيوتر دارد، نيازمند يک وسیله‌ی شرعی غير حرام است، پدر به آن قانع نمیشود. لازم است که همراه با پديدههای زندگی فرزندتان که مطابق شريعت است، حرکت کنيد. هر چيزی که شما به آن قانع میشويد يا نمیشويد به صلاح فرزندتان نيست. بنابراين، آنها برای زمانی غير از زمان شما خلق شدهاند. پدر آگاه، همراه با فرزندش و طبيعتا مطابق با ضوابط شرعی حرکت میکند.

خداوند بزرگ، محبت فرزندان را در دل والدین به وديعه نهاده است:

 يک ارشاد ديگر: پيامبر علیه الصلاة والسلام میفرمايد:

(( كفى بالمرء إِثما أن يُضَيِّع مَن يقوتُ ))
«برای انسان همين گناه کافی است که کسی را که سرپرستی می‌کند نابود سازد»

(مسلم و أبو داود از عبد الله بن عمرو بن عاص نقل کردهاند)

او را غذا میدهد، سيراب مینمايد، لباس میپوشاند، به سلامتیاش توجه میکند، اما ايمانش را نابود می-سازد، پایبندیاش را نابود میسازد. به ترک نمازش اعتنايی ندارد، نمازش را ترک کرده است، فقط تحصيلات درسی برايش اهميت دارد، فقط سلامتیاش مورد توجه است، میخواهم اين نکته را بگويم و اميدوارم درست باشد: محبت فرزندان طبيعی است، در حالیکه نيکی فرزندان به پدر و مادرشان يک تکليف است؛ واقعا فرق زيادی است.
تصور کنيد که نخست وزير برای الزام شهروندان در خوردن صبحانه دستوری صادر کند. کار خندهداری است، محال است، زيرا نياز به غذا طبيعی است و هرگز احتياج به دستور ندارد.
خداوند بزرگ به خاطر تربيت فرزندان، محبت را در دل پدر و مادر به وديعه نهاده است. پدر مؤمن، غير مؤمن، درستکار، بزهکار، فرهنگی، غير فرهنگی همه یکسانند. بزرگترين دليل اينکه به بيمارستان اطفال برويد؛ مادر محجبه، غيرمحجبه، نادان، باسواد، بیسواد و روستایی همه گریه می کنند. خداوند بزرگ محبت فرزندان را در دل پدر و مادر به وديعه نهاده است.

محبت والدين به فرزندان امری طبيعی است، در حالیکه نيکی فرزندان به والدین يک تکليف است:

image اکنون سخن کمی حساس شد: ممکن است در محبت به فرزندانتان پاداش داده نشويد، زمانی که فرد صبحانه میخورد آيا کار بزرگی انجام داده است؟ به خدا نزديک میشود؟ بعد از خوردن در نماز گريه میکند؟ خير، خوردن به خاطر نياز به خوردن میباشد.
منظورم اين است زمانی که چيزی در طبيعت فرد باشد شاید بتوانم بگویم پاداشی ندارد، اما چگونه پدر به خاطر تربيت فرزندش پاداش داده میشود؟ زمانی که به دينش اهتمام ورزد، به نمازش، به عقيده اش و به آينده‌ی اخرویاش توجه نمايد. اما این که فقط به سلامتیاش و تحصيلش توجه کنی؟ همهی مردم در شرق و غرب اينگونهاند؛ زيرا توجه به فرزندان امری طبيعی است.
به همين خاطر تنها يک آيهی بینظير در رابطه با ارث ديده میشود:

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ﴾
{خداوند دربارهی فرزندانتان به شما سفارش میکند}
﴿ للذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ﴾
{سهم پسر چون سهم دو دختر است}

( سوره نساء آیه: 11 )

اما نيکی فرزندان نسبت به پدر و مادرشان يک وظيفه است:

﴿ وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ﴾
{و پروردگارت [چنين] مقرر داشته است که جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيکی کنيد، هر گاه يکی از آن دو، يا هر دوی آنها نزد تو به سن پيری رسند، [حتی] به آنها [کلمهی] اف نگو، و بر [سر] آنها فرياد نزن}

( سوره اسراء آیه: 23 )

 نيکی فرزندان نسبت به پدر و مادرشان يک وظيفه است، فرزند زمانی که به پدر و مادرش نيکی میکند پاداش بزرگی دارد؛ زيرا ممکن است که نسبت به پدر و مادرش کوتاهی کند، نياز فطری برای نيکی به پدر و مادرش در او وجود ندارد، به ويژه در زمان آخر، هنگامی که با همسرش اختلافی پيدا میکند و در يک خانه هستند، مادرش را فراموش میکند. به او میگويد: همهی مصيبتها از جانب توست. شهوتش با همسرش است، مصلحتش با همسرش است، مادرش بار سنگينی بر گردن او شده است، و احيانا بارها به او اف می گويد. به همين خاطر محبت پدر و مادر به فرزندانشان يک امر فطری در وجود آنان است، در صورتی که نيکی فرزندان به پدر و مادرشان يک تکليف است.

انسان تنها زمانی نزد خداوند ارتقاء می‌يابد که به دين فرزندانش اهتمام ورزد:

 فرزند نيکوکار نزد خداوند پاداش بزرگی دارد، اما اگر تنها به سلامتی و تحصيل فرزند توجه کند، بدون آنکه به عقيده، پايبندی، ايمان و به نمازش توجهی نماید، کوتاهی است. پدر شب میآيد و میگويد: فرزندان خوردند؟ مادر به او میگويد: خوردند، تکاليفشان را نوشتند؟ نوشتند، تمام شد، نمازشان چه؟ به همين خاطر:

﴿ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ﴾
{و خانوادهات را به نماز فرمان بده، و [خود] بر [انجام] آن شکيبا باش}

( سوره طه آیه: 132 ).

تنها زمانی نزد خداوند ارتقاء میيابيد که به دين فرزندانتان توجه کنيد.

به طور کلی تربيت فرزندان بزرگ‌ترين عمل است:

 برادران بزرگوار:

(( لأنْ يُؤَدِّبَ الرجلُ وَلَدَه، خيرٌ من أن يتصدق بصاع ))
«اگر انسان فرزندش را ادب نمايد قطعا بهتر از آن است که به اندازهی يک صاع صدقه بدهد»

( ترمذی از جابر بن سمره نقل کرده است )

تربيت يک عمل بزرگ است.

(( ما نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً من نَحْلٍ أفضل من أدبٍ حَسَنٍ ))
«هيچ هديه ای از جانب پدر برای فرزند بهتر از ادب نيکو نيست»

( به روايت ترمذی از مرسل سعيد بن عاص )

 يعنی میگويد: مؤدب باشد، زبانش را حفظ کند، پدر او را تربیت کرده است. به همین خاطر زنی که به سوی خداوندی که بالاتر از هفت آسمان قرار دارد شکايت نمود و خداوند بزرگ فرمود:

﴿ قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ ﴾
{به راستی خداوند سخن زنی را که دربارهی شوهرش با تو مجادله میکرد، و به خداوند شکایت میبرد شنيد}

( سوره مجادله آیه: 1)

گفت: ای رسول خدا، شوهرم زمانی که جوان بودم و خانواده و ثروت و زيبايی داشتم با من ازدواج کرد و چون سنم بالا رفت، و شکمم افتاد، فاميلم پراکنده شدند و مالم رفت، به من گفت: تو برای من همانند پشت مادرم هستی. در صورتی که من از او فرزندانی دارم. کنون دقت کنيد، اگر آنها را برای او رها کنم نابود میشوند، من آنها را تربيت کردهام، و اگر سرپرستی آنها را به عهده بگيرم، گرسنه میمانند. او کار میکند و رزق و روزی به دست میآورد تا آن‌ها را غذا دهد و من آن‌ها را تربيت میکنم. بنابراين:

(( ما نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً من نَحْلٍ أفضل من أدبٍ حَسَنٍ ))
«هيچ هديه ای از جانب پدر برای فرزند بهتر از ادب نيکو نيست»

( به روايت ترمذی از مرسل سعيد بن عاص )

احترام به شخصیت کودک و برخورد با او مانند بزرگسالان:

 سپس پيامبر علیه الصلاة والسلام میفرمايد:

(( أدبوا أولادكم على ثلاث خصال ))
«فرزندانتان را بر سه خصلت تربيت نمائيد».

( به روايت طبرانی از علی )

 بر محبت پيامبرتان، آيا شما باور میکنيد که معنای حديث اين باشد که بگوييد: فرزندم، رسول خدا را دوست بدار؟ سخن خندهداری است. گاهی با او بنشين، دربارهی محبت رسول خدا، دربارهی فروتنی، مهربانی، دربارهی محبتش به خردسالان با او سخن بگو و جايگاه پيامبر را نسبت به کودکان به او يادآوری کن.
مهمانی برپا شد، پسربچهای کنار ايشان و در سمت راست پيامبر بود. به او فرمود: پسرک، آيا به من اجازه میدهی تا اين نوشيدنی را به ابو بکر تقديم کنم؟ پسر به ايشان گفت: خير، به خدا سوگند به شما اجازه نمی دهم. به شخصيتش احترام می گذارد، پيامبر بزرگوار با خردسال همچون بزرگان رفتار می-نمود.
گاهی پدر از فرزند خردسالش مشورت میخواهد، کودک احساس بزرگی به او دست میدهد. فرزندم، نظرت دربارهی اين کار چيست؟ گاهی مشورت موجب محبت زياد میشود. اگر پدر از فرزندانش مشورت بگيرد، اگر آنها را در تصميمگيری مشارکت دهد، چه خوب است. همواره دستور، دستور، دستور و خشونت. از او سؤال کنيد فرزندم نظرت چيست؟
پدری با من صحبت میکرد و گفت: من در جايی يک مبلغ زيادی پول قرار میدهم، با يک دفتر يادداشت، به فرزندانش آموخته است، آنچه میخواهيد برداريد، اما يادداشت کنيد. به فرزندش مسئوليت داده است، پول موجود است، مقدار آن هم قابل قبول است. به مقدار نيازت بردار و يادداشت کن. من صد ليره برداشتم، پنجاه تا برداشتم، فرزند احساس میکند که اين مبلغ برای يک ماه است. اين برای تمام ماه است، من سه برادر دارم، بنابراين منصفانه و برای امور ضروری برمیدارد.
باری برادری با من صحبت میکرد، گفت: فرزندی دارد که واقعا موفق است. به او گفته است: فرزندم خطاط بزرگی که در شرف مرگ است (يعني پير و سالخورده شده است) تو هم بالأخره پزشک میشوی، يک تابلوی بزرگ مسی که نزد اين خطاط بساز و بنویس: «دکتر». او کلاس هشتم بود. اين بچه تابلو را در اتاقش نصب کرد. صبح دکتر بيدار میشد و شب دکتر میخوابيد و اکنون با اين تابلو يکی از بزرگترين پزشکان است.
در مراسم حج با يکی از عالمان بزرگ ديدار کردم. به من گفت: من اهل يکی از روستاهای حمص هستم. يکی از نزديکانش بیسواد بوده است و به او گفته است: به تعبير محلی برای تو حرام است که کمتر از دکتر شوی. يکی از نزديکان بیسواد در يکی از روستاهای حمص به او گفته است: برای تو حرام است که کمتر از دکتر شوی. به من گفت: به خدا قسم اين سخن باعث شد که در تمام عمرم برای تحقق آن تلاش کنم.

کسی که فرزندی نيککردار دارد، روز قيامت همهی اعمال اين فرزند در پروندهی پدرش میباشد:

بايد نسبت به فرزندت اهتمام ورزی، به درس و به اخلاقش توجه کنی. میدانی دوستانش چه کسانی هستند؟ میدانی از چه چيزی رنج میبرد؟ اگر با او مهربانی کنی رازش را برای شما میگويد. فرزندت را به عنوان دوستی برای خود قرار بده، ميان خودت و فرزندت مانعی قرار نده، کاری کن تا همه چيز را برايت آشکار کند، به عنوان يک دوست با او رفتار کن.
imageتا هفت سالگی با فرزندت بازی کن! از يک سالگی تا هفت سالی هم بازی باش، زدن در کار نباشد، و در هفت سالگی او را ادب کن، وسیله ای برداشته که مال او نیست، به او تذکر بده، او را آگاه کن، اگر بار دوم و بار سوم آن را تکرار کرد او را ادب کن، نماز را ترک کرد او را ادب کن، تا هفت سالگی مراقبش باش، سپس افسارش را به حال خود رها کن، از يک سالگی تا هفت سالگی همبازی باش و از هفت سالگی تا چهارده سالگی او را ادب نما.
باری در کنفرانسی بوديم، وارد اتاق يکی از اعضای کنفرانس شديم، عجيب بود! به طور غير قابل قبولی مرتب شده بود. معمولا وقتی شخص در هتل اقامت دارد زیاد اهمیت نمی دهد چون مهمانی رفت و آمد نمی کند. به من گفت: خانوادهی من واقعا از کودکی مرا بر اتو کردن لباسهايم، بر تهيهی نيازهايم و بر مرتب ساختن اتاقم آموزش دادهاند. این ها برخی عادات هستند.
به خدا سوگند باری با شخصی ملاقات کردم. به او گفتم: فردا چه ساعتی شما را ببينم؟ گفت: ساعت شش صبح. گفتم: کجا؟ گفت: در دفتر. گفتم ساعت شش؟ گفت: ساعت شش. چرا؟ به من گفت: پدری دارم که هر روز مرا با خود برای نماز صبح میبرد، اين عادتم شده است، من هر روز قبل از طلوع سپيده دم بيدار می شوم، نماز میخوانم و به دفترم میآيم.
پدری که همراه با فرزندش در نماز صبح حاضر میشود، فرزندش با نماز صبح رشد میيابد، کوتاهی نکنيد، امکان دارد به خاطر ارشادات شما، فرزندی برايتان بيايد که بعد از شما به مردم سود برساند.
باری در ازرع در مسجد جامع بودم، مقابلم دانشآموزان يک مدرسه بودند. فردی پچ پچ کنان در گوشم گفت: اين ازرع، سرزمين ابن قيم جوزيه است. گفتم: ما شاء الله! من تعجب کردم. ابن قيم کودکی کم سن و سال بود، چه کسی فکرش را میکرد که اين کودک خردسال ابن قيم می‌شود؟.
دارانی در داريه، نووی در نوی، علمای بزرگی اهل روستا هستند که جايگاه اسلام را بالا بردند. شما انتظار داشته باشيد که فرزندتان يک انسان بزرگ شود. انتظار داشته باشيد که فرزندتان يک مصلح بزرگ، عالمی بزرگوار، دعوتگری مهم، موفق، يک پزشک جراح، و يا يک مهندس بزرگ شود، خودتان را آماده کنيد، همه‌ی اعمال او در پروندهی شماست.
چه بسا اين موضوعات محور درسهای آينده باشد.

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر