حالت سیاه
02-05-2024
Logo
تربیت اسلامی – تربیت فرزندان در اسلام 2008 - درس (16-36) : تربیت روانی -2- پدیده‌ی ترس
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خداوند جهانیان را سپاس می‌گوییم و بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار درود می‌فرستیم. بار خداوندا ما را از تاریکی‌های جهل و گمان به سوی نور شناخت و دانش و از لجنزار شهوت‌ها به سوی باغ‌های بهشت تقرب بیرون ببر.
برادران گرامی، با درس شانزدهم از دروس تربیت فرزندان در اسلام و همچنان با تربیت روانی در خدمت شما هستیم.

پدیده‌ی ترس در کودکان:

موضوع درس گذشته پدیده‌ی خجالت بود. بیماری‌ای که بسیاری از کودکان را به دلیل سنگدلی والدین و خشونتشان در بر می‌گیرد.

image

امروز به پدیده‌ی ترس می‌رویم، و ترس نیز، وقتی مادر فرزندش را از مخلوقات بی‌اساسی مانند غول می‌ترساند، به او می‌گوید: غول می‌آید و تو را می‌خورد. لولو، کلماتی بی‌معنا که خیالاتی برای کودک ایجاد می‌کند. از تاریکی می‌ترسد. از تنها ماندن حتی یک دقیقه می‌ترسد. از خانه‌ی خالی می‌ترسد. مجموعه‌ای از ترس‌ها در کودک ایجاد می‌شود که ناشی از نادانی پدر و مادران است هنگامی که می‌خواهند یک مسأله را با ترساندن آنان حل کنند.

برخی از ترس‌هایی که در کودکی ایجاد می‌شود تا زمان مرگ همراه انسان می‌ماند:

برادران گرامی، بسیار دردناک است که برخی از ترس‌ها تا زمان مرگ همراه انسان می‌ماند و حقیقت و مهمتر حقیقتی است که تمام بیماری‌های روانی و مشکلات اجتماعی و تمام تصورات نادرست از سال اول تا هفتم زندگی کودک در او نهادینه می‌شود. در جهان اسلام کودک در این سن مورد بی توجهی قرار می‌گیرد. در این سال‌ها به معلم ناکارآمدی سپرده می‌شود. به خدمتکاری در خانه سپرده می‌شود و آنان برای اندکی استراحت او را از چیزی وهمی و خیالی می‌ترسانند. پدر نمی‌داند چه خطری در آینده در کمین فرزندش است. وقتی تربیت او را به خدمتکار یا به انسانی نادان می‌سپارد و یا زمانی که تربیت کودکان را به معلم می‌سپارد آنان مانند شکوفه‌های کوچک هستند ولی با آنان با سنگدلی برخورد می‌شود و آنان را می‌ترسانند. بیماری‌های روانی بی شماری از این وضع ناشی می‌شود.

خداوند عزوجل انسان را ضعیف آفرید تا با ضعفش نیازمند و با نیازمند‌اش خوشبخت شود:

برادران گرامی، می‌خواهم موضوع ترس را به شکل اصولی برایتان بررسی کنم تا این بزرگ، این پدر فهمیده به فرزندش بفهماند ترس چیست.
اولا ای برادران خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً ﴾
(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است)

( سوره‌ی معارج )

در اصل او را آزمند آفریده است یعنی خداوند بر ما لطف نموده و ما را ناتوان آفریده و ما بخاطر ترس از نیازمندی ناشی از ناتوانی خود می‌ترسیم و با این نیازمندی خوشبخت می‌شویم. کسی که ما را ناتوان آفریده است.

﴿ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴾
(انسان ناتوان آفریده شد)

( سوره‌ی نساء )

برای اینکه با ناتوانی خود نیازمند و با نیازمندی خود خوشبخت شویم .

کسی که خداوند عز وجل را بشناسد و با او ارتباط برقرار کند ناتوانی بشری را جبران می‌کند:

اگر خداوند انسان را قوی می‌آفرید با نیروی خود طلب بی نیازی می‌کرد و با این بی نیازی سرکش می‌شد. در اصل آفرینش انسان نقطه ضعفی وجود دارد، قرآن کریم بر چه چیزی تاکید دارد؟

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً ﴾
﴿ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴾

(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است)
(چون صدمه‏‌اى به او رسد عجز و لابه كند * و چون خيرى به او رسد بخل ورزد * غير از نمازگزاران)

( سوره‌ی معارج )

به این معنا که وقتی انسان خدا را بشناسد و با او ارتباط برقرار کند این ناتوانی را جبران کرده است،

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴾
(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است*چون صدمه‏‌اى به او رسد عجز و لابه كند * و چون خيرى به او رسد بخل ورزد * غير از نمازگزاران)

حقیقت این است: این نقطه‌ی ضعف آزمندی یعنی ترس شدید به خاطر منافع انسان مانند یک ابزار بسیار ضعیف است. وقتی جریان برق قوی می‌آید به جای این که ابزار را بسوزاند این تبدیل آن را می‌گیرد و جریان قطع می‌شود و بنابراین آن ابزار سالم می‌ماند. برخی به این رابط فیوز می‌گویند. فیوز نقطه‌ی اتصال بسیار ضعیفی است هر جریان قوی برق به این رابط برسد مانع از عبور آن شده و جریان قطع می‌شود و ابزار بعد از فیوز سالم می‌ماند.
بنابراین خداوند عز وجل انسان را ناتوان آفریده و اگر این گونه نمی‌کرد انسان توبه نمی‌نمود، نمی‌ترسید، اندام هایش به لرزه نمی‌افتاد و تسلیم خداوند نمی‌شد. انسان گاهی قدرتمند می‌شود و بی نیازی می‌جوید و خداوند را فراموش می‌کند.

﴿ كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴾
(هرگز انسان سرکشی می‌کند* وقتی خود را بی نیاز ببیند)

( سوره‌ی علق )

بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند به مؤمنان بخشیده همان نعمت ایمان منحصر به فرد به آنان است:

من پیش از هر چیز به بررسی ترس برای بزرگان می‌پردازم. شما یک موجود هستی، انسان نگران سلامتی، درآمد، شغل، همسر، فرزندان و آینده‌اش می‌باشد، می‌گوید: اخبار تهدیدآمیز بود، بوی تحریم می‌آید، بوی دشمنی، تجاوز، و تهدید می‌آید. از جنگ داخلی و از نبود برخی از مواد و گرانی‌ها می‌ترسد،

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً ﴾
(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است)

این اصل ساختار او است، برای منافع او است. یک حقیقت است و یک نقطه ضعف در آفرینش انسان است.
انسان ضعيف است:

﴿ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴾
(انسان ناتوان آفریده شد)

این چنین آفریده شده است، و ناتوانی خود یعنی ترس و نگرانی، نگران روزی، سلامتی، زندگی، خانواده، فرزندان، تجارت، کار، آینده و همینطور کشور خود است.

﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً ﴾
(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏ تاب] خلق شده است*چون صدمه‏ اى به او رسد عجز و لابه كند)

image
بسیار بی تاب،

﴿ وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً ﴾
(و چون خيرى به او رسد بخل ورزد)

بخل می‌ورزد،

﴿ إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴾
(غير از نمازگزاران)

یعنی وقتی شما فرزندتان را بر ارتباط با خدا تربیت می‌کنید خداوند نعمتی به شما می‌دهد که فقط به مؤمنان می‌بخشد. این نعمت نعمت آرامش و امنیت است، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴾
(پس اگر میدانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است *كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‌اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند)

( سوره‌ی انعام )

﴿ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ ﴾
(آنان راست ايمنى)

فقط برای آنان، خداوند نفرموده آنان و دیگران امنیت دارند، اما

﴿ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ ﴾
(آنان راست ايمنى)

تنها آنان.
بنابراین بزرگترین نعمتی که خداوند به مومنان بخشیده است این است که این نعمت منحصر به فرد را از میان تمام آفریده‌ها به آنان داده است و خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا ﴾
(به زودى در دل‌هاى كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند بيم خواهيم افكند زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده‏‌اند)

( سوره آل عمران آيه: 151 )

اگر قوی ترین قدرتمندان باشید ولی مشرک بوده باشید شما ترسو هستید و اگر ثروتمندترین فرد باشید و شرک ورزیده باشید ترسو هستید،

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا ﴾
(به زودى در دل‌هاى كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند بيم خواهيم افكند زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده‏‌اند)

دو نعمت بزرگی که خداوند به مؤمن بخشیده، امنیت و سیری است:

بنابراین مؤمن از وضعیت امنیت و آرامش شگفت انگیزی برخوردار است. به خدا سوگند این حالت اگر به اهل یک کشور داده شود آنان را بسنده است. شاید مؤمن ناتوان باشد، فقیر باشد، درآمد کمی داشته باشد، اما خداوند پاک نعمت امنیت و آرامش را در دل او انداخته است.
فکر نکنید مؤمن فردی عادی است، او شخصیتی بزرگ است، زیرا خداوند را شناخته است. شخصیت که سه ويژگی دارد، علم، شناخت حقیقت بزرگ، شناخت آفریدگار آسمان‌ها و زمین، اخلاق، مؤمن اخلاق مدار است، زیبا است، سلیقه‌ی عالی دارد، سلیقه و منش او در خانه، در روابط و در گردش‌ها و در حضر و سفر بسیار عالی است. شخصیتی زیبا شناس، اخلاق مدار و علمی است.
بنابراین تنها مؤمن از این ويژگی برخوردار است:

﴿ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴾
(پس اگر می‌دانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است * كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏‌اند آنان راست ايمنى و ايشان راه ‏يافتگانند)

بلکه او کسی است که نعمت سیری و امنیت را بر انسان کامل کرده است و دلیل آن نیز لطف خداوند بر قریش است که فرمود:

﴿ أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴾
(آنان را از گرسنگی سیر می‌کند و از نگرانی در امان نگه می‌دارد)

( سوره‌ی قريش )

وقتی خداوند بخواهد گروه، قوم، یا کشوری را مجازات کند:

﴿ وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴾
(و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى ‏رسيد پس [ساكنانش] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏ دادند طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانيد)

( سوره‌ی نحل )

و دو نعمت بزرگ امنیت و سیری است.

کسی که با خداوند آشتی کند و محبت او را بخواهد، از نعمت بزرگ امنیت برخوردار می‌شود:

بنابراین وقتی این حقیقت را بدانید آن را به فرزندتان می‌آموزید، فرزندم نترس، اگر نماز بخوانی و با خداوند ارتباط داشته باشی خداوند پاک آرامش را در دل تو می‌اندازد، و خوشبینی به تو القا می‌کند. مؤمن خوشبخت است. مؤمن واقعا خوشبخت است. این اولین حقیقت آرامش است. در مقابل ترس، امنیت و آرامش است. کسی که از خداوند دور می‌شود و شرک می‌ورزد و در گناه می‌افتد از خداوند دور می‌گردد و اولین ويژگی او ترسیدنش از سایه‌ی خودش است.
اکنون بیماری‌های قلبی وجود دارد که دلیل آن ترس از بیماری قلبی است. شخصی که به تومور بدخیم دچار است پزشک به او می‌گوید: شما چهار ماه دیگر زنده‌اید، بنا به علم او چهار ماه دیگر، روابط خود را نیک کن، روز دوم مرد، چهار ماه هم دوام نیاورد، انسان ناتوان است. بسیار ناتوان است.
بنابراین ای برادران، وقتی با خداوند آشتی می‌کنید و با او ارتباط دارید و محبت او را می‌جویید و از او فرمان می‌برید، به شما چیزی می‌بخشد که شاید متوجه آن نمی‌شوید به شما آرامش می‌دهد، نمی‌ترسید، شما با خدا هستید، شما با قدرتمند هستید، شما با کسی هستید که همه چیز در قدرت او است و با کسی هستید که قوی تر و ضعیف تر از شما برایتان مهم نیست و او از رگ گردن به شما نزدیک تر است. شما با قوی هستید بنابراین خود قوی هستید.

امنیت از یقین بسیار می‌آید نه سخنانی که می‌گویید:

مؤمن چگونه بترسد وقتی این آیه را می‌خواند؟

﴿ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ﴾
(در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند [و مى‏ گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد * در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت] براى شماست و هر چه خواستار باشيد در آن‌جا خواهيد داشت)

( سوره فصلت )

خداوندی بزرگ، شما را مطمئن می‌کند که از آینده نترسید و از گذشته حسرت بر ندارید،

﴿ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا ﴾
(که نترسید و ناراحت نباشید)

گذشته و آینده شما را پوشش داده است، شما اکنون اینجایید، آینده را برایتان پوشش داده است،

﴿ أَلَّا تَخَافُوا ﴾
(نترسید)

و گذشته را نیز،

﴿ وَلَا تَحْزَنُوا ﴾
(ناراحت نباشید)

یک نکته‌ی دیگر: خداوند شما را آرامش داده است، فرمود :

﴿ قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا ﴾
(بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى ‏رسد)

( سوره توبه آيه : 51 )

پس پدر مؤمن است، پایبند و برخوردار از این نعمت است. اکنون به فرزندش می‌گوید ای فرزندم حتما با خدا ارتباط برقرار کن تا در قلب تو آرامش، اطمینان و امنیت بیاورد. تمام آفریدگان خداوند در اختیار خداوند هستند حتی انسانی که در صحرا خوابیده است. عقرب و افعی در اختیار خداوند است. حالت آرامش شگفتی در مؤمن وجود دارد و بنابراین امنیت مساله‌ای پیچیده است. امنیت از سخنانی که می‌گویید حاصل نمی‌شود بلکه از یقین بسیار می‌آید که آن را در جان فرزندان خود نهادینه نموده‌اید.

پدران باید برای فرزندان بیان کنند که اطاعت از خداوند با تأیید و حفاظت او از آنان در ارتباط است:

برادران گرامی، انسان آز غیر طبیعی دارد. از همه چیز می‌ترسد، از تهدید، از عذاب، از خبر بد، از شبح مصیبت، از شبح تومور می‌ترسد. این ترس بیمارگونه به دلیل دوری از خداوند است. وقتی انسان نماز می‌خواند خداوند عزوجل امنیت و آرامش را در دل او می‌آورد.
imageبنابراین، فرزند شما: بابا اگر کار نیک کنی خداوند تو را حفظ می‌کند، مثلا وقتی حیوانی را از زیر شدن نجات می‌دهی خداوند تو را حفظ می‌کند، و اگر گربه‌ای را غذا دهی خداوند تو را حفظ می‌کند. کار نیک را برای او به حفاظت الهی ربط دهید. اطاعت از خداوند را به حفظ الهی ربط دهید. انجام عبادت را برای او با حفاظت الهی مرتبط کنید.
آیا باور می‌کنید حدیثی وجود دارد که قسم می‌خورم اگر دقیق و با تامل بخوانید آرامشی به دل می‌آورد که اگر به تمام اهل کشور بدهد آنان را بسنده خواهد بود، پیامبر سیدنا معاذ را پشت سر خود سوار فرمود:

(( قال له : يا معاذ ! ما حق الله على عباده ؟ قال : الله ورسوله أعلم ، سأله ثانية وثالثة ، ثم أجابه عليه الصلاة والسلام ، قال : يا معاذ حق الله على عباده أن يعبدوه ، وألا يشركوا به شيئاً ، سأله يا معاذ : ما حق العباد على الله إذا هم عبدوه ؟ ))
((فرمود: ای معاذ! حق خداوند بر بنده چیست؟ گفت: خدا و رسولش آگاه تراند. دو بار و سه بار از او پرسید و سپس خودش علیه الصلاة والسلام پاسخ داد: ای معاذ، حق پروردگار بر بندگان این است که او را بپرستند و با او شریک نسازند. از او پرسید ای معاذ: حق بندگان بر خدا زمانی که او می‌پرستند چیست؟))

[متفق عليه از معاذ بن جبل]

یعنی این خداوند بزرگ حقی برای شما بر خود ایجاد فرموده است، ای بنده‌ی من تو بر من حقی داری:

(( قال : الله ورسوله أعلم ، أجابه ، قال له: يا معاذ! حق الله على العباد إذا هم عبدوه ألا يعذبهم ))
((گفت: خدا و رسولش آگاه تراند. پاسخ داد و فرمود: ای معاذ! حق بندگان بر خداوند این است که وقتی او را می‌پرستند آنان را عذاب نکند))

شما بر او حقی دارید. بیماری‌های سخت، فلج، سانحه‌ی تصادف، تومور بدخیم، آپاندیس، نارسایی کلیوی، سیروز کبدی، بینوایی و زندان وجود دارد.

(( حق الله على العباد إذا هم عبدوه ألا يعذبهم ))
((حق بندگان بر خداوند این است که وقتی او را می‌پرستند آنان را عذاب نکند))

مؤمن بر خداوند حقوقی دارد که در عوض پرستش او، وی را حفظ کند و یاری و حمایت فرماید:

این آیات را بشنوید:

﴿ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً لَا يَسْتَوُونَ ﴾
(آيا كسى كه مؤمن است چون كسى است كه نافرمان است‏ يكسان نيستند)

( سوره سجده )

﴿ أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴾
(پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد * شما را چه شده چگونه داورى مى ‏كنيد)

( سوره قلم )

﴿ أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴾
(آيا كسى كه وعده نيكو به او داده‏ ايم و او به آن خواهد رسيد مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهره‏ مندش گردانيده‏ ايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است)

( سوره قصص )

دقیق ترین آیه :

﴿ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴾
(آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شده‌اند پنداشته‌اند كه آنان را مانند كسانى قرار مى‏ دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [به طورى كه] زندگى آنها و مرگشان يكسان باشد چه بد داورى مى كنند)

( سوره جاثيه )

شما را به خداوند سوگند آیا این آیات آرامش را در دل نمی‌آورد؟ شما کیستید؟ شما مؤمن هستید و بر خداوند حقی دارید. شما مؤمن هستید و خداوند شما را حفظ می‌کند؛ از شما حمایت می‌کند، یاری تان می‌نماید، پشتیبان شما است، این معانی را اگر پدر و مادر در یک شب نشینی یا در هنگام غذا و یا در تفریح بدانند و بگویند ای فرزندم اگر از خداوند اطاعت کردی او تو را از هر بدی نجات می‌دهد و حفظ می‌کند. اگر او را اطاعت کنی سلامتی به تو می‌بخشد. اگر او را فرمانبری کنی محبت تو را در دل آفریدگان می‌اندازد، اگر خداوند را اطاعت کنی. اطاعت از او را به امنیت ربط دهید. فرمان برداری را به اطمینان به خداوند عز وجل ربط دهید. اطاعت را به حفاظت الهی ربط دهید. اطاعت از خداوند را به تایید و یاری او ربط دهید. در مقابل یاری، نگرانی و ترس است. بی تابی و بدبینی و سودا و ناکامی و پریشانی، به تنگ آمدن، و خسته شدن از همه چیز است. این‌ها همه احساسات بسیار دردناکی است.

کسی که کار نیک کند خداوند امنیت را در دل او می‌اندازد و هیچ کس او را نمی‌ترساند:

بنابراین ای برادران، بسیار دردناک است:

﴿ وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ ﴾
(اکثر آنان به خداوند ایمان نمی‌آورند و مشرک هستند)

( سوره يوسف )

حقیقت از نظر ما این آیه‌ی دقیق است. من آن را سرمشقی برای تمام جوانان می‌دانم، خداوند می‌فرماید:

﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ﴾
(هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏ اى حيات [حقيقى] بخشيم)

( سوره نحل آيه: 97 )

یک خدا، این زندگی پاک بالاتر از شرایط، داده ها، شرایط بین المللی سخت، بالاتر از تهدیدات، بینوایی، کمبودها، نبود فرصت شغلی، گرانی خانه است. خداوندی که می‌گوید:

﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ﴾
(هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏ اى حيات [حقيقى] بخشيم)

به خداوند یگانه سوگند برادران کافی است قرآن را هر روز بخوانید تا خداوند آرامش را در دل شما بیاورد و تهدیدات زمینی آن را خدشه دار نکند. شما مؤمن هستید. به تعبیر امروزی برای خداوند مهم هستید.

هر کس در راه خدا پایبندی کند خیر از همه جا بر او سرازیر می‌شود:

ای برادران، این آیه :

﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ﴾
(هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏ اى حيات [حقيقى] بخشيم)

در گذشته استادی داشتم (خداوند رحمتش کند) عادت داشت اگر جوانی پایبند به نمازهای پنجگانه می‌دید که چشم فروهشته دارد و زبان نگه می‌دارد و به پدر و مادر نیکی می‌کند، به او می‌گفت: نترس، خداوند برایت ازدواج موفق، خانه‌ای آرام و درآمدی خوب رقم زده است ان شاء الله. شما نزد خداوند باارزش هستید.
به خدا سوگند شخصی نود ساله را تکه‌ای کیک کاتو میهمان کردم. اولین لقمه را که برید پیش از خوردن گفت: پاک است آن که این را روزی من نمود و هیچ کس را از فضل خود بی نصیب نمی‌گذارد.
به خدا سوگند برادران، امیدوارم همه‌ی جوانان با این دعا تحت تاثیر قرار بگیرند و کسی که هیچ کس را از فضل خود محروم نمی‌کند شما را فراموش نمی‌کند و شما فقط باید از او فرمان برید، به این آیه دقت کنید:

﴿ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴾
(بلکه خداوند را بپرست و از سپاسگزاران باش)

( سوره زمر )

خوبی‌ها از همه جا بر شما سرازیر خواهد شد:

(( استقيموا ولن تُحْصُوا ))
((پيوسته بر راه درست باشيد و هرگز نمی‌توانید بشمارید و معنی را دریابید))

[روایت حاكم از ثوبان ]

﴿ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴾
(بلکه خداوند را بپرست و از سپاسگزاران باش)

وظیفه‌ی شما این است که او را بپرستید و همین کافی است. در نتیجه خداوند برای شما مکان مشخص، درآمد معین، همسر معین و خانه‌ای معین قرار می‌دهد. این معانی حقیقی است. می‌خواهم موضوع ترس نزد کودکان را بررسی کنم و ترس را از بزرگان بزدایم و دیدم که ناگزیر باید ترس را از خانواده بزدایم. پدر نگران و ترسان است و مادر نیز چنین است و این به دلیل شرک پنهان است:

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا ﴾
﴿ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ﴾

(به زودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزيده‌اند بيم خواهيم افكند زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده‌اند)
(هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏‌اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند پاداش خواهيم داد)

آرامش در جان است و مؤمن همیشه خوشبین:

برادران گرامی، مؤمن خوشبین است. می‌گویید شرایط سخت است، تهدیدات، گرانی ها، کمبودها، کمبود آب، تحریم، تهدید، جنگ ها، اختلافات داخلی، اگر خدا با شما باشد چه کسی یارای مقابله با شما دارد و اگر خداوند بر علیه شما باشد چه کسی با شما است.
imageمن دو مثال می‌زنم و هر مثالی خودش کافی است. مصیبت‌های فراوانی وجود دارد. مصیبت‌ها بی شمار است. دلیل ترس است. این قاعده را بشنوید: انتظار مصیبت خود مصیبت بزرگتر از آن مصیبت است.
شخصی از دمشق با خودرو خود به حمص می‌رود. تایر زاپاس منقضی شده است. دو ساعت با نگرانی شدید می‌گذراند. اگر تایر پنچر شود. بنابراین با سلامتی به حمص می‌رسد. اما آرامش نداشت. اگر فرزندش تایر را تعمیر کرده و به او نگفته باشد دلیلی برای نگرانی نداشته است، اما نگران بوده است. این نکته روشن است؟ خودرو سواری فکر می‌کند تایر زاپاس وی کارآمد نیست اما ساعت پنج صبح راه می‌افتد. تمام مغازه‌ها بسته است. دو ساعت در نگرانی فراوان می‌گذراند که مبادا یکی از تایرها دچار مشکلی شود.
حالت دوم: اگر شخصی از حمص راه افتد و خیال کند که تایر زاپاس کاملا سالم است ولی سالم نباشد بدون هیچ دلیل احساس آرامش می‌کند. آرامش درونی است.
شاید فقیر باشید اما آرامش داشته باشید. افرادی هستند میلیونر هستند اما ترس با آنان است.
بنابراین این آیه را حفظ کنید:

﴿ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴾
(پس اگر می‌دانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است *كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‌اند آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگانند)

کسی که با خدا باشد خدا با او است:

یک صحنه‌ی کوتاه و ساده: به یکی از یاران بزرگوار پیامبر گفته شد: مغازه‌ی تو آتش گرفته است، برخواست و گفت: خداوند این کار را نخواهد کرد. به نظر می‌رسید او به خداوند ایمان دارد. زکات مال خود را می‌داد، پیامبر فرمود:

(( ما تلف مال في بر ولا بحر إلا بحبس الزكاة ))
((هیچ مالی نه در خشکی و نه در دریا از بین نمی‌رود مگر به علت ندادن زکات آن))

[طبرانی از ابوهريره ]

مغازه‌ی تو را آتش زده‌اند، برخواست و گفت: خداوند این کار را نخواهد کرد. و وقتی به مغازه رفت دید مغازه‌ی همسایه اش سوخته است. شما به عنوان مؤمن یقین دارید که مصیبت‌ها بسیار زیاد است اما شما از آن در امان هستید.
بریده‌ای از سیره: پیامبر علیه الصلاة والسلام پیش از آنکه رحلت کند دواء برساما خورانده شد. خشمگین شد و فرمود: این بیماری است که خداوند هرگز مرا به آن مبتلا نمی‌کند.
خلاصه: اگر با خدا باشید خداوند آرامش را در دل شما می‌آورد. اگر پدر از بخشش خداوند اطمینان داشته باشد و به حفاظت از سوی او ایمان داشته باشد و بداند که اطاعت نتیجه‌های زیبایی دارد و پایبندی احساس آرامش می‌آورد اکنون این پدر به آرامش رسیده است. شاید پسر کوچکش را قانع کند که نگران نباش پسرم با خدا باش و پادشاهی کن. اگر خداوند با تو باشد هیچ کس بر علیه تو نیست. آرامش را در درون فرزند خود نهادینه کنید. نگران نباش، خداوند هست.

کسی که خداوند او را در پناه خود گیرد از هر بدی محافظتش می‌کند:

مثال بسیار روشن: بزرگترین مصیبت‌ها هم به این حد نمی‌رسد که ناگهان خود را در دهان نهنگ ببینید. میان وعده‌ی معتدل این نهنگ یک وعده‌ی عصرانه برای او چهار تن است. انسان 80 کیلویی برای او یک لقمه است. نهنگ 150 تن وزن دارد. پنجاه تن استخوان است. پنجاه تن گوشت. و پنجاه تن چربی است. 90 بشکه روغن تولید می‌کند. یک وعده‌ی معتدل برای او 4 تن است. هر بار به نوزادش سیصد کیلو شیر می‌دهد. سه بار شیر دادن برابر با یک تن شیر در روز به او می‌دهد. پیامبر اکرم خودش را در شکم ماهی می‌بیند. در تاریکی شب می‌یابد. در تاریکی دریا می‌بیند. در سه تاریکی خود را می‌یابد:

﴿ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴾
(در [دل] تاريكي‌ها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم * پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‏ دهيم)

( سوره انبياء )

در هر زمان، مکان، دوران، گوشه و کنار، شرایط، محیط، و یا در سرزمین‌های شرقی یا غربی در زیر دریا و در بالای دریا.
انسانی سوار بر هواپیما است که بر روی کوه‌های آلپ می‌رود و ناگهان منفجر می‌شود. به حکمت بنگرید از صندلی خود جدا می‌شود. او تخلف کرده است و کمربند ایمنی را نبسته است. از هواپیما پرت می‌شود و چهل هزار پا سقوط می‌کند. بر روی یکی از جنگل‌های کوه‌های آلپ سقوط می‌کند. بالای درختان پنج متر برف است و شاخه‌ها بسیار تیر و خطرناک اند. ایستاده فرو می‌افتد.

اگر پلک‌های عنایت تو را ملاحظه کنند در آن صورت بخواب که ترس‌ها همه تبدیل به آرامش می‌شود
* * *

به خدا سوگند برادران حالت‌های نجاتی از سوی الله ایجاد می‌شود که عقل آن را باور نمی‌کند. اگر خداوند شما را حفظ کند از همه‌ی بدی‌ها حفاظت می‌کند.

کسی که خداوند را بشناسد و اوامر او را اطاعت کند خداوند در دل او آرامش می‌آورد:

درس امروز ما بیماری ترس است که کودکان به دلیل بدتربیت شدن از سوی بزرگان به آن دچار می‌شوند. موضوع لولو و غول است. دزد می‌آید و تو را می‌خورد. این‌ها هیچ معنایی ندارد. این‌ها باعث ترس می‌شود. من گفتم به ترس در کودکان بپردازم اما به ترس در بزرگان می‌پردازم. پدر می‌ترسد زیرا خداوند را نشناخته است اما اگر خداوند را بشناسد و دستوراتش را انجام دهد خداوند آرامش به او می‌دهد.
مصیبت‌های معقولی وجو دارد اما مصیبت‌های نابودکننده و ویرانگر نیز وجود دارد. اما به دلیل خداپرستی و خدا شناسی از این مصیبت‌ها دور می‌ماند.
برادران، این یک آیه است. اکنون زندگی طاقت فرسا، زندگی ترس و نگرانی است. شما از ترس فقر در فقر می‌افتید و از ترس بیماری بیمار می‌شوید و انتظار مصیبت، خود مصیبتی بزرگتر است.
به همین مناسبت: تفاوت میان امنیت و سلامتی چیست؟ سلامتی واقع نشدن خطر است. اما امنیت و آرامش انتظار خطر نکشیدن است. مؤمن از سلامتی برخوردار است و بعد از سلامتی آرامش است.
شما با این معانی دقیقی که از خدا دارید اگر آن را برای فرزندانتان باز کنید کودک به خداوند اطمینان می‌یابد. پسرم صدقه بده. به خدا سوگند برادران، خداوند را گواه می‌گیرم، هر برادری که با صدقه‌ای در پی خشنودی خداوند باشد خداوند گمان او را به ناکامی بدل نمی‌کند و خداوند راضی و خشنود می‌شود.

(( صدقة السر تطفئ غضب الرب ))
((صدقه‌ی پنهانی خشم خداوند را خاموش می‌کند))

[طبرانی از معاويه بن حيده ]

(( باكروا بالصدقة فإن البلاء لا يتخطاها ))
((صبحتان را با صدقه آغاز کنید که دفع بلا است))

[طبرانی از علي بن ابی طالب ]

فرزندتان را بر دادن صدقه عادت دهید. از پول توجیبی اندکش بدهد. این صدقه را خداوند با دست راست می‌گیرد و او را به خاطر آن حفاظت می‌کند.

احساسات ایمانی بزرگان که به آنان آرامش می‌دهد را باید به کودکان نیز منتقل کنند:

من امیدوارم کودک را با خداوند ارتباط دهید. بگذارید از او بترسد. بگذارید به او نزدیک شود. بگذارید طالب آمرزش او باشد. بگذارید حمایت و حفاظت او را بخواهد. احساس کنید خداوند با شما است، ولی شما است، از شما حمایت می‌کند، شما را توفیق داده و حمایت می‌کند، یاری می‌نماید و حفظ کرده و روزی می‌دهد.
پدر به فرزندش می‌گوید: این صد لیره را بگیر و به عنوان صدقه به فلانی بده. به او می‌گوید: خداوند ده برابر صدقه پاداش می‌دهد. کودکی است صد لیره را می‌گیرد و به فقیر می‌دهد. به او می‌گوید: هزار کجا است بابا؟ می‌گوید: کدوم هزار تا؟ به او می‌گوید: صد تا دادیم. گفتی ده برابر می‌شود. هزار تا می‌خواهیم. به او می‌گوید: این صد تا از من بوده و از تو نبوده است. کودک به پدرش می‌گوید: صدقه ده برابر می‌شود. پدر سوگند می‌خورد که با فرزند می‌رود و به دوستش می‌رسد. دوستش کودک به نگاه می‌کند و مهرش در دلش می‌افتد، او را می‌بوسد و هزار لیره به او می‌دهد.
خداوند بزرگ می‌خواهد این کودک را تشویق نماید، پدرش به او می‌گوید: صدقه ده برابر می‌شود. داستان بسیار تاثیر گذار است. خداوند عزوجل وقتی کودک از پدرش پرسید هزارتایی که می‌گفتی کجاست؟ خداوند گمان نیک بنده اش را ناکام ننمود.
پس باید فرزند خود را با خداوند مرتبط نمایید. خداوند حفظ می‌کند، توفیق می‌دهد، می‌بخشد، بنابراین دیگر از تهدید و عذاب نمی‌ترسد. از کسی که در راه برای او کمین گذاشته نمی‌ترسد، او را تهدید کرده نمی‌ترسد. دوست بزرگترش به نظر می‌رسد او را در مدرسه تهدید کرده است به او می‌گوید: الآن نشانت می‌دهم. اما کودک احساس آرامش دارد.
امیدوارم احساسات آرامش بخش بزرگان به کودکان منتقل شود. بگذارید کودک از تاریکی نترسد از شب نترسد و از تنهایی در خانه نترسد و از سخنان بی پایه و اساس و هیولا و غول نترسد.
مادران نادان مرتکب حماقت‌ها و نادانی‌هایی می‌شوند که پایان ندارد. باعث ایجاد عقده‌ی ترس در کودکان خود می‌شوند که تا پایان عمر با آنان همراه است.

روی گردانی از یاد خداوند یکی از بزرگ‌ترین عوامل ترس است:

imageبرادران، اکنون خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً ﴾
(و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت)

( سوره طه آیه: 124 )

اکنون یکی از عوامل ترس از نظر ما روی گردانی از یاد خداوند است.
به خدا ای برادران، تا جایی که من می‌دانم نگرانی مردم نسبت به سلامتی شان بیش از حد تصور است. ترس دارد. به شما می‌گوید از هر هشت زن یک زن سرطان سینه دارد. این فکر همیشه دل زن را پر اندوه می‌کند. اما اگر زن محجبه باشد، پایبند باشد، روزه بگیرد و نماز بخواند، از شوهرش فرمانبری کند، فرزندانش را با اعتماد به خداوند پرورش دهد، خداوند او را از این بیماری حفظ می‌کند و خداوند عزوجل باحیا و بخشنده است.

(( يَستَحي من عبده إذا رَفَعَ إليه يديه أنْ يَرُدَّهُما صِفْرا خَائِبَتَيْنِ ))
((شرم دارد اگر بنده اش دستانش را به سوی او دراز کند و بخواهد آن را خالی و ناامید برگرداند))

[ابوداود و ترمذی از سلمان فارسی ]

اصل دین ارتباط با خداوند عز وجل است:

بنابراین باید یا خدا نجوا می‌کنیم. و از او می‌خواهیم. از او عذرخواهی می‌کنیم. آمرزش می‌طلبیم. توبه می‌کنیم. با او عهد می‌بندیم. یک خط ارتباطی گرم با خداوند ایجاد کنید. مؤمنی را می‌بینید که شبیه تلفنی است که زنگ نمی‌زند. بسیار با کیفیت و گران اما خط نمی‌دهد. مؤمنی دیگر به تلفنی ساده می‌ماند که بسیار ارزان است. اما خط می‌دهد. گوشی را بر می‌دارد زنگ می‌زند. باید یک رابطه‌ی گرم با خدا داشته باشید. با دعا، طلب آمرزش، مناجات، تلاوت قرآن. ایا می‌خواهید خداوند عزوجل با شما سخن بگوید؟ قرآن بخوانید، آیا می‌خواهید با خدا سخن بگویید دعا کنید. با دعا با او سخن بگویید. او با تلاوت قرآن با شما سخن می‌گوید. اصل این دین در ارتباط با خدا است. تا زمانی که با خدا ارتباط داشته باشید او آرامش را در دل شما می‌اندازد.
بنابراین برای بار آخر: خداوند در دل مؤمن چنان آرامشی می‌دهد که اگر در میان اهل یک سرزمین تقسیم شود همه‌ی آنان را بس است و نکته‌ی پایانی و مهم ترین نکته:

﴿ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴾
(پس اگر می‌دانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است * كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند)

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر